وابسته شدم و نمیتونم خیلی باهاش گرم بگیرم

Question

سلام. ۱۵ سالمه و چند وقتی هست که یعنی حدودا یک سالی میشه که با پسر دایی مامانم آشنا شدم. تا قبلش به خاطر دعوا های خانوادگی کم میدیدمش.
ولی الان یک سال و خورده ای هست که هر هفته میبینمش. ایشون ۲۰ سالشونه و پاسدار هستند. در ظاهر پسر مورد قبولی هستن و در باطن هم بسیار مهربان و خوش اخلاق و خوش برخورد و البته بسیار متدین و مومن
نمیشه گفت دوسش دارم.. چون خب عشق که به این چیز ها نیست..
ولی وابسته شدم، یه جورایی وقتی یه جا جمع هستیم و ایشون هست احساس امنیت بهم دست میده.. نمیدونم چجوری میشه فهمید که آیا ایشون هم احساس من رو دارن؟ یا خیر؟ چون خیلی دور و ورم پیداشون میشه.. هرجا میرم مهمونی یا روبرو من میشینه یا حالا نزدیک
از طرفی خیلی هم با پدرم جوره و خیلی خونمون میاد.. حتی شده خودش تنها بیاد
چیکار باید بکنم که بفهمم این نزدیکی بیش از حدش از رو علاقه هست یا همینطوریه؟

Answer 1

امروزیان بهش میگن کراش

Answer 2

سلام زهرا من نمیخوام بهت بگم که معنی این کار چیه چون خودم قبلا توهم میزدم چون این برای من کاری انجام داد یا چون باهام مهربونه یا اینکه همش نگام می‌کنه پس حتما دوسم داره ولی چنین چیزی در کار نبود من اولین باری که فکر کردم کسی رو دوست دارم ۱۴ سالم بود فهمیدم اونم منو دوست داره من مدام در مورد اون خیال پردازی میکردم واقعا نمی‌تونستم بهش فکر نکنم حتی به ازدواجمون در حالی که هیچی این وسط نبود و ما حتی باهم حرف هم نمی زدیم من از وقتی ۱۵ سالم بود  باهاش بودم همش فکر میکردم که عشق بینمون داره بیشتر میشه تا ۱۶ سالگیم و بگم که اون وقتی ۱۵ سالم بود ۲۴ سالش بود واقعا با هم خوش بودیم ولی یه روز فهمیدم دیگه اون حس قبل رو بهش ندارم همش سعی میکردم به چیزایی که در مورد اون بهش فکر میکردم ،فکر کنم سعی کردم باهاش بیشتر وقت بگذرونم تا شاید حسم برگرده ولی نشد دیگه واقعا نشد ،،،، من این موضوع رو بهت گفتم تا تصمیم یهویی نگیری بیشتر بهش فکر کن بذار زمان بیشتری بگذره ممکنه نظر تو هم عوض بشه