سلام امسال تو مدرسه یه معلم داشتیم خیلی باحال بود منم به خاطر همین دوست داشتم تو کلاسش فعال باشم اون بعد از چند وقت بعضی از بچه هارو با فامیل صدا میزد و میشناختشون مثلا امتحان که میگرفت همون روز برگه اونارو تصحیح میکرد منم دوست داشتم مثل اونا بلشم ینی منم مثل اونا درسم خوب بود انتظار داشتم با منم همونجوری رفتار کنه یه روز که تو کلاس فقط من بیست شده بود خیلی عصبانی بودم نمیدونستم اگه اون عصبانیتمو ببینه اینجوری میشه من تا اون روز هیچیم نبود و بعد از اون که عصبانیتمو دید از روز بعدش بقیه بچه هارو با فامیل صدا میزد و هوای بچه هایی که مثل من بودنو داشت ولی من نمیخواستم اینجوری بشه هیچکدوم از اون بچه ها هم مثل من نبودن منم اصلا هیچیم نبود اما وقتی از اون روز به بعد با بچه ها اونجوری رفتار میکرد من آسیب دیدم و انقد اذیت شدم اصلا دلیل رفتاراشو نمیدونستم من که نمیدونسم اینجوری میشه خسته شدم وقتی با بچه های دیگه اونجوری رفتار میکرد فقط من اذیت میشدم اما هیچکدوم از اون بچه ها ومن هیچیمون نبود من دیگه خسته شدم چرا اون باید اینجوری میکرد اون یه معلم عوضیه من همیشه تو این مدت سعی کردم درکش کنم و همش بگم اونم فقط یه معلمه تو خودتو بزار جای اون ولی من چی منم که نمیخواستم اینجوری شه پس چرا هیشکی منو درک نکرد اون نباید همون روز اول الکی منو قضاوت میکرد و اینجوری رفتار میکرد اصلا اگه اون اینجوری نبود و با بعضی بچه اینجوری رفتار نمیکرد اینجوری نمیشد خسته شدم من نمیخواستم اینجوری بشه کاش میمردم اون روز اصلا بیست نمیشدم کاشکی مرده بودم کاش اصلا من تو کلاس اون نبودم من به معاون پرورشی مونم گفتم ولی نمیدونم اون چه فکری کرد و اصلا کمکم نکرد و هیچی درست نشد فکرش خیلی اذیتم میکنه دوجلسه بعد از امتحانای دی بود که اینجوری شد و از اون موقع تا حالا ادامه داشت