سلام خدمت شما
خسته نباشید
راستش مشکلات من با مادرم زیاده...اما اگه بخوام مشکل فعلی که بیشترین درگیری ذهنیو بهم داده بیان کنم عارضم خدمتتون که...
بنده پشت کنکوریام و برای کنکور درس میخونم لذا طبیعیه که از صب تا شب توی اتاقم درگیر کلنجار رفتن با کتابام باشمو کمتر زمانیو با والدینم بگذرونم...
مادرم اما حتی از من بدتره؛بدون اینکه کاری داشته باشه که تمرکز یا سکوت بخواد یا هرچی از صب تا شب میره توی یه اتاقو با گوشیش ور میره...و من این وسط بششششدت دلم برای پدرم میسوزه که برونگراستو خوش صحبت و دائما دوس داره با یکی در ارتباط و معاشرت باشه و حالا کاملا تنهاست:(
پدرم بازنشسته هم هستو خونه میمونه
مادرم چندوقتیه اینجور شده و انگار تازه بعد ۲۱ سال زندگی مشترک هوای مجردیشو کرده...
لازمه اضافه کنم کارای خونه و غذا هم به عهده نمیگیره و کلا و عملا باید بگم هییییچ کاری نمیکنه
به حدی رسیدم که دارم راضیش میکنم جدا شه...لاقل بتونم برای پدرم زنی بگیرم که دوسش داشته باشه(دیگه خودتون عمق فاجعه و فشار روانیای که رومه رو حساب کنید!)
لطفا کمکم کنید...چطور میتونم به پدرم کمک کنم؟(تاکید میکنم فقط پدرم...از مادرم که مدتهاست متنفرمو حتی اگه جلوم جونم بده برام مهم نیست چه برسه بخوام کمکش کنم)