با سلام
من ۱۹سالمه
بابام به شدت ادم بی ملاحظه ایه
تا همین چند وقت پیش که حرکات جنسی با مامانم جلوی من انجام میداد(مامانم بهش اعتراض کرده بود که این کار و انجام نده)
یه ماجرا و جروبحث ها سر این موضوع داشتیم که الان این کارش خیلی کمتر شده
حتی یکبار توی مسافرت که مجبور شدیم همه توی یه اتاق بخوابیم به من میگفت با چشم بند بخواب(من میدونستم که میخواد با مامانم رابطه برقرار کنه)
من توی خونه اتاق خوابم کاملا جداس یه اتاق توی حیاطه
دانشگاه میرم و دانشگاهم همه روزهای هفته اس فقط یه روز تعطیله
یعنی اینکه تایم هایی هست که خونه نیستم
بعضی وقتا هم که میرم (حتی اگه تایم ظهر باشه) میرفتم توی اتاقم که
خلوت دو نفرشون حفظ بشه
بعضی وقتا هم به بهونه الکی میرم بیرون که راحت باشن.....
با این حال بازم بابام اینقدررر خودخواهه و پرتوقعه که بعضی وقتا من و به بهونه الکی میفرسته بیرون که بتونه رابطه برقرار کنه
اصلا کنترل خودش و نداره من و کلافه کرده مثل جوونا رفتار میکنه
با اینکه نزدیک ۵۰سالشه
حاظر نیست یکم از خوابش بزنه
بعضی وقتا من و ساعت ۹. ۱۰شب بیرون میفرسته به بهونه های الکی و خریدهای الکی میفرسته بیرون که با مامانم راحت باشه
من و کلافه کرده وقت و بی وقت که خونه باشه توقع داره من خونه نباشم که بتونه راحت کار خودش و بکنه
چون بعضی وقتا مطمعنم که الکییییه
توی خونه احساس اضافی بودن میکنم
سر این ماجرا جر و بحثمون هم میشه که مثلا من میگم نمیرم بیرون
بابام دعوا راه میندازه که برو و ....
فکرمیکه من بچه ام
خب شاید من دوست نداشته باشم برم بیرون
من و همش میفرسته دنبال نخود سیاه
دیگه حالم از همه چی بهم میخوره
مقصر منم؟چقدر کوتاه بیام؟انگار عادت کرده
یه دیکتاتور به تمام معناس
من چیکارکنم؟
