حالم بده
حالم خیلی بده . دارم دیوونه میشم . من یه دختریم که گاوم . خنگم . اعتماد به نفسم *** خرو پاره میکنه .همش تظاهر همشششش . تظاهر به اینکه حالم خیلی خوبه . خیلی خوشحالم . از وضعیت درسم راضیم . خیلی دارم درس میخونم ووو ولی هیچی نیستم . هییچی درس نمیخونم و ادعای درسخونی دارم و مدام پز میدم که آره کنکوریم و عین خر میخونم ولی خودم که میدونم هیچی نمیخونم .. خودم که میدونم هیچی حالیم نی . الکی دارم پول مشاور میدم هیچی هم نمیخونم اون مشاور کودنم نمیفهمه که گولش میزنم . مامان و بابای بدبختمم کلی امید دارن و فک میکنن ار صب تا شب تو اتاق دارم مثه خر میخونم . ولی واقعیت اینه که من خستم . نمیدونم چمه . همه رو گول میزنم . عذاب وجدان هم میگیرم ولی بازم ادامه میدم . از درس زده شدم . نمیتونم بخونم . رشته ام تجربیه و سخته و سال دیگه کنکور دارم . ولی اصن علاقه ندارم . از اولم نداشتم . به اصرار خانواده رفتم . از اول گفتن بایدبری تجربی . حق انتخاب نزاشتن واسم . از اونجایی هم که یه دختر کم حوصله بودم و حال بحث باهاشونو نداشتم و از طرفی هم همیشه بهشون گفتن چشم . بازم مثل احمقا گفتم چشم هر چی شما بگین و خودمو بدبخت کردم . الان دوسال گذشته . میتونم چیکار کنم ؟ هیچی . میدونم خانواده ام اگه بفهمن من رشته خوب نیوردم تو کنکور زنده زنده خاکم میکنن ولی بازم کار خودمو میکنم . هر کاری میکنم به جز درس خوندن . میخوابم . فکر میکنم. تو فکر و رویا غرق میشم و در حین انجام تمام اینا عذاب وجدان درسمو هم دارم و در نهایت از فشار روحی و عصبی که دارم گریه میکنم . بعدش میرم سمت درس . میبینم یه صفحه خوندم ولی سه ساعته رفتم تو هپروت و تو فکر . حالا به چی فکر میکنم ؟ به اینکه چرا اینقدر بدبختم . چرا من اینجوری شدم .من همونم که اگه اراده میکردم خدا هم به گرد پام نمیرسید . من همونم که همه بهم حسادت میکردن . قراره آینده ام چی بشه . و ........
خیلی راحت دارم حس میکنم که بدجور افسردگی گرفتم
به نظرتون چه بهونه ای دارم که به این زندگی ادامه بدم ؟ واقعا دلم میخواد خودمو بکشم . راحت میشم واقعا . حتی دیگه درست نمیتونم بخوتبم مدام دارم کابوس میبینم . لاغر شدم شدیدا و اینو همه میفهمن و فک میکنن به خاطر درس خوندنه و این تازه بیشتر منو داغون میکنه . همه هم بهم میگن خانوم دکتر . دلم میخواد تک تکشونو خفه کنم که اینقدر عذابمو بیشتر نکنن .
نظرتون چیه ؟ خودمو بکشم ؟ یا به همین روال ادامه بدم ؟
یا یه پیشنهاد بدین که من بشینم درس بخونم...
از طرفی امیدی هم ندارم . دیگه وقت ندارم آخه . تازه یاردهمو تموم کردم . کلا چند ماه دیگه مونده تا برسم دوازدهم و اون موقع هم که وقت نی
من اینجوری نبودم درسخون بودم
وقتی اومدم تو این رشته افت کردم . بعدشم که تلاش میکردم بهش نمیرسیدم و با اینکه میخوندم گند میزدم . نمیدونم از خنگیمه . یا خدا داره اذیتم میکنه یا سرنوشتم دلش هوس بازی کرده
آخه یهویی که خنگ نمیشم ، میشم ؟
نمیدونم حالم بده . موهام داره به شدت میریزه واین کمبود وزن هم دیگه نمیدونم کجا دلم بزارم . خودمم میدونم همش از فشارایی که دارم تحمل میکنم