20 سال پیش پدرم منو زیر زمین حبس کرد سر اینکه درسم ضعیف بود
همه این 20 سال فکر میکردم اون شب به خدا گفتم کمک کن آگاهیم زیاد شه بعد احساس کردم یه ادم رو سقف زیر زمینه از ترس خوابم برد
من همه درسها اینگار یبار قبلا خونده بودم معدلم توهمه سالهای بالای 19 شد رتبه تک رقمی کنکور شدم دانشگاه تهران مدرک گرفتم مرگ 5 نفر زودتر بهشون گفتم تومحله امون سر همین مردم از من دور میشند کسی باهام دوست نمیشد داداش منو تهران خونشون دعوت کرد بهش گفتم نمیام دیشب خواب دیدم تهران داره میسوزه حس خوبی ندارم داداشم گفت باز کابوس دیدی خل وضع بعدش تلویزیون خبر اتش سوزی پلاسکو نشون داد چهره اکثر مردم اساتید دانشگام شوخی هاییکه بچه ها توکلاس باهم میکردن انگار یبار توعمرم دیدم حتی برخی مکانهاییکه توعمرم نرفتم با اونجاها اشنایی داریم یا بعضی مکانها در بازهای کامپیوتری فکری حدس میزنم و وقتی به اون مکان میرسم دقیقا شبیه چیزی بود که بهش فکر کرده بودم شبها نمیتونستم تا ساعت 2 بخابم ساعت 2 همون ساعتی بود که توی زیر زمین حبس بودم اگر زودتر میخابیدم کابوس میدیدم بیدار میشدم تا اینکه سه شب پیش خواب دیدم تو همون خونه قدیمی پدرمم کل دعوا از اول دیدم که بابام برگه امتحانمو پاره کرد منو برد زیر زمین حبس کرد چون در قفل بود نتونستم از در برم اومد کنار پنجره شنیدم گفتم خدایا اگاهیمو اندازه 20 سال عمرم بعدیم بیشتر کن رفتم از پنجره کناری برم داخل که متوجه شدم اونیکه تو بچگی رو سقف زیر زمین دیدم خودم بودم که از 20 سال بعد از پنجره رفته بودم همونجا، الان 3 شب میتونم راحت بخابم این همه سال خیلی پیش روانپزشک اینا رفتم کلی هزینه کردم فایده نداشت الان فهمیدم باید 20 سال تموم میشد