من مرد 34 ساله یی هستم و اصلا دوست ندارم کار کنم واز این بیکاری بشدت ناراحتم همه کار دارن ولی من بیکارم ولی اصلا دستم و دلم به هیچ کاری نمیره وضمنا بخاتر جدایی و خیانت زنم مریض و مبتلا به ام اس هستم و تعادلم یه کم مشکل داره وکلا از بقیه مردا کندتر و ضعیف تر هستم وبرا اینده * خودم نگرانم زیاد شغلم از اول رانندگی بوده ولی الان دیگه حتی حوصله * همونم ندارم متاسفانه از خودم.بدم میاد و هیچ امیدی به خوب شدن ومثل گذشتم شدن ندارم قبل از ازدواج خیلی خوب و با روحیه بودم ولی الان فقط شده برام خاطره خوش گذشته که دیگه برنمیگرده وهیچ امیدی به اینده و رسیدن به ارزوهامو ندارم و هیچ دلیلی برا تلاش کردن ندارم وفقط زندگیم شده بخور بخواب و منتظر تمام شدن عمرم هستم کلا زندگی کردن سخت شده