سلام من یه بار یه رمان نوشتم و رفتم توی گروه دانشگاه که منو مسخره کردن و گفتن یه تیری میزنی توی تاریکی و این جور حرفا و رمانو برای استادت نوشتی بعدش تهدیدم کردن به مرگ و تجاوز من از ترس اونا یه هفته است دانشگاه نمیرم البته مربی قرآنم گفت به حراست بگو منم بهشون گفتم چون می ترسم کشته بشم دانشگاهم توی شهر دیگه است یا بهم میگن به ذور باید با یکی رل بزنم یا ازدواج کنم دوستام رفتاراشون با من یه جوری شده نمی دونم چی کار باید بکنم؟ من عاشق درس خوندن و پیشرفتم ولی نمیدونم باید چی کار کنم؟ توهماتم روز به روز داره بیشتر میشه و این که یه نفر بهم همش پیامای غیرمستقیم میده که باید ازدواج کنی خب من دوست ندارم رل داشته باشم یا ازدواج کنم به کسی چه ربطی داره؟