من ۱۶ سالمه و دخترم و اصلا دلیل کاراشون رو نمیفهمم واقعا حتی نمیزارن برم خونه دوستای صمیمیم قبلا هیچ کار خاصی نکردم که بگم بیاعتمادند بم و هرموقع هم تو زمان مناسب ازشون میپرسم که چرا اینجوری نمیزارین برم بیرون و یه دلیل بهم بگید هیچ جوابی ندارن واسه سوالم و میگن انقد حرفای تکراری نزن اجازه تو دسته منه و از این چرتو پرتا واقعا نمیفهممم آدم بعضی کار ها رو فقط تو یه سنی دوس داره انجام بده من هرچقدرم باهاشون کنار اومدم دیگه الان نمیتونم به تهش رسیدم در حدی که من حتی دیگه باهاشون مهمونی فامیل هامونم نمیرم و حس میکنم تو خونه بمونم بهترم یع کاری کردن که از بیرون رفتن بدم بیاد و حس افسردگی بم میده و وقتیم دوستامو میبینم که باهم قرار بیرون میزارن واقعا اونجاست که من حسرت میخورم که چرا یه خانواده. بهتر نداشتم و این کاراشون باعث شده از من یه آدم غد و تاریک بسازه و هرموقع هم برم تو اجتماع دور خودم یه حصار بکشم این کاراشون باعث شده که منِ دختر از تو اجتماع بودن بدم بیاد در حدی که دیگه خودم دوس ندارم برم بیرون