سلام به همه * دوستان عزیز.ممنون میشم به پیامم جواب بدین و اگر راه حلی به ذهنتون رسید به من کمک کنید
هیچ کس نیست که راهنماییم کنه و بعد از کلی فکر کردن این جا به ذهنم رسید
بچه ها من یه دختر ۱۸ سالم که حدود سه ماهه با یه پسر اشنا شدم. همه چی بینمون خوبه
تقریبا چند هفته بعد از رابطمون مادرم متوجه شد و به شدت مخالفت کرد
و بهم گفت رابطمو تموم کنم.
سعی کردم باهاش حرف بزنم اما نظرشو تغییر نداد
الان دیگه هیچ اعتمادی به من نداره و من حتی تا سر کوچه هم که میخوام برم نزدیک بیست بار به من زنگ میزنه
یا با دوستام که میخوام برم بیرون مرتب زنگ میزنه و لوکیشن میخواد
من آدمی بودم که واقعا آزاد بودم از این نظر و الان به شدت از اینکه مامانم اینقدر منو محدود میکنه و برای یه بیرون رفتن ساده به قدری بهم استرس وارد میکنه که حالم بد میشه خسته شدم.
از طرفی من بهش گفتم که رابطمو با دوست پسرم تموم کردم اون باور کرد
ولی یه روز که رفته بود سراغ گوشیم یواشکی همه چیزو دوباره فهمید
و مرتب میگه بین من و اون پسر یک نفرو انتخاب کن.
من نمیتونم.من عاشق مادرمم اما این بار میخوام برای خودم زندگی کنم
هیچ دوستی ندارم که بخواد هوامو داشته باشه تا بتونم برم ودوست پسرمو ببینم
اگه میتونین یه سری روش بهم معرفی کنین
(نکته:)مامانم مرتب بهم زنگ میزنه واگه پیش دوستام باشم گوشیو میگه بده تا باهاش حرف بزنم
پس باید یه روشی باشه که بشه راحت از این مرحله رد شد و شک نکنه
و اینکه ممنون میشم بگید چجوری دوباره اعتماد مامانمو جلب کنم اگر راهی هست
به نظرتون میشه از یک ادم فوق مذهبی درخواست کرد که اجازه بده با دوست پسرم بیرون برم؟؟؟؟؟ من که میگم نه