سلام من17 سالمه و مادر پدرم جدا شدن من از بچگی پیش مادم بودم، وبا خانواده پدرم ارتباطی نداشتم الان نزدیک یک سالو خورده ای میشه اومدم پیش خانواده پدم و با مادر بزرگ و پدر بزرگم و پدرم زندگی میکنیم.
من خانواده پدرم رو دوست دارم و بهشون علاقه دارم کلا از بچگی اصلا علاقه ای به ابراز علاقه نداشتم، و خودم با خودم بودم چون تک فرزندم هستم و تک نوه حتی به مادمم هیچ وقت نگفتم دوست دارم تو کارام نشون دادم که دوسش دارم، بعد چند روزه نزدیک به یک هفته مادر بزرگم میگه تو نه منو نه باباتو و پدر بزرگت رو دوست داری هنوز دلت پیش مادرت اینا ست اگر میخوای برو پیش اونا دیگه سمت ما نیا، و من نمیدونم چی کار کنم که اونا متوجه بشن من دوسشون دارم، فکر میکنن من برای این که از اینا خوشم نمیاد تو اتاقم و زیاد کاری ندارم و اصلا این جوری نیست، و از این که خیلی از حرفاش اعصبانی میشم نمیتونم بخوابم و الان نزدیک به 36 ساعت هست که نخوابیدم و دارم دیونه میشم وقتی ام میخوابم هر چند دقیقه یک بار بیدار میشم از خواب هایی که میبینم.
بعد مادر بزرگم میگه برای این که من احساس نکردم تو ما رو دوست داری منم دوست ندارم نه بابات فقط پدر بزرگم منو دوست داره و به فکر منه چی کار کنم میشه یک راهنمایی بهم بکنید مرسی