من ۱۳ سالمه دخترم مامانم منو خیلی بد میزن هی میگه تو چاقی مریضی روانی واقعا خسته شدم خیلی منو میزنه هر چی دم دستش باشه پرت میکنه هی میگه تو درس نمیخونی و حرفای مسخره در صورتی که من معدلم رو ۱۹ شدم بعد اگه صدام کنه جوابشو ندم میگه مرده به درک چه بهتر راحت شدم جای کبودی لگد هایی که بهم زده هنوز مونده منو با دخترعمو و دختر عمه و هرکی باشه مقایسه میکنه که اونا قشنگ ترن اونا خانومن تو مثل پسرایی زشتی چاقی سلیقه نداری هیچ کس نمیاد تو رو بگیره لطفا نیاید بگید که نه همه مادرا خوبن تو یه کاری کردی به خدا من هیچ کاری تا حالا نکردم حتی به مورچه هم آسیب نرسوندم من خیلی مامانمو دوست دارم و اصلا نمیخوام یه لحظه هم ازش جدا بشم ولی نمیدونم چرا مامانم همچین حسی بهم داره بهش میگم چرا دوستم نداری گفت چون تو بچه من نیستی واقعا ناراحتم نشده یه بار هم من بدون گریه بخوابم