من انقد بدبختم که توسن ۲۵ سالگی تموم دندونام خراب شده دندونای عقب به درک رفتم جلوییا رو درست کنم گفتن عصب کشی و کوفت وفلان الان کردن بازدردمیکن دندونای جلوم پوسیده نبود اماروش زردمیشد الان همش هی دررمیگیز میرم جادکتر میگ ازاون نیست خسته شدم ای کاش نمیرفتم کاری کنم دستی دستی خودم خرابشون کردم یه ماه نیست اینجوری شده اخه من چقد بدبختم ک نمیتونم ازهیچ چیز زندگیم بخاطر این قضیه لذت ببرم ترس ازدست دادن دندونام شب روز برام نذاشته تواین سن وسال این باش غم و غصم هیچ مشکل دیگ ای ندارم اما این انقد بزرگ برام ک دلم میخاد بمیرم احساس خجالت دارم اگ چیزی بش الانم میترسم برم جایه دکتر دیگ به چی بگ کلا امیدمو ازدست بدم همش چشم به دهن بقیس حسرت دندوناشونو دارم زندگی برام تاریک شده ای کاش بمیزم