من هم یکبار مچ زن داییم رو گرفتم و اون رو در حال رابطه دیدم؛ البته نه با مرد غریبه. داشت با یه یکی از شاگردهاش لز می کرد. من هم اون رو تحت فشار گذاشتم و مجبورش کردم که با من هم لز کنه و بعدش هم مجبورش کردم که برده جنسی من بشه. الان حدود یازده ساله که با زن داییم، رابطه ارباب بردگی کامل دارم و اون به معنای واقعی کلمه، برده من هست. رابطه جنسی رو با اون، بارها و بارها تجربه کردم. اون هم دیگه یه جورایی تسلیم شده و به این وضعیت راضی هست و هیچ مقاومتی نداره. و من نیاز جنسیم رو از اون رفع میکنم.