من یک پدربزرگ دارم که بابای مامانمه همش بیشتر اوقات فقط حرف میزنه دنبال یک فرصتیه که هی حرف بزنه هی حرف میزنه بعضی وقتی ها اینقدر حرف میزنه دوست دارم یک تفنگ رو پیشانی ام بگزارم و شلیک کنم خودمو خلاص کنم دارم. با. بابام. صحبت میکنم. میاد میبره وسط حرفمون حرفمون رو قطع میکنه بعد خودش با بابام حرف میزنه بعد حرفش تموم میشه تا گفتم بابا ادامه حرفمون دوباره شروع کرد. لطفا راه. درمان برای این پر حرفی های پدربزرگم پیدا کنید