من یکسال و نیمه که عقد هستم.اوایل زیاد اونجا می موندم ولی بعد از یکسال خیلی کمتر میرم اونجا طبق رفتاراشون.مادرشوهرم خوبه.پیزنه اما یه سری رفتارای فرهنگی هستش که منو آزارمیده.همسرم هم خوبه اهل دود هم نیست از سرکار مستقیم میاد خونه.ولی یه وقتایی اصلا وقت نمیزاره بی توجه میشه.بااینکه عقدهستیم شاید سه چهارهفته یبار رابطه داشته باشیم که وقتی کارخودش تموم شد میخوابه.بااین رفتارا بود که یه شب واقعا اعصابم خوردشد.چندوقت بعد با کسی اشناشدم که اولش نمیدونستم کیه. فقط میدونستم ادم موفقی و شرکت داره.این فردجدید هویتشو ازمن پنهون کرده بود که من رو محک بزنه ببینه شبیه ادمای اطرافش هستم یا بخاطر خودشه که باهاش حرف میزنم نه موقعیتش.بعدش که منومحک زد فهمیدم ایشون بازیگرهستن.جریان رو هم بهش گفتم که عقدهستم.خودش هم جداشده..و حاضره بیاد جلو به هرقیمتی..اما این وسط من موندم چکار کنم.بلاخره موقعیتش هم خوبه بازیگره. هردختری که باشه سریع قبولمیکنه اما باتوجه به روابط سردی که با همسرم توی عقددارم پشیمونم و فکرمیکنم واسم کم میزاره نمیدونم چکار کنم چه جوری به هم بزنم از حرف اطرافیان میترسم و خیلیا میگن دیرشده