سلام من تازه ازدواج کردم جاریه بنده تو شهر دیگه تشریف دارن سه عروس هستیم و یه خواهر شوهر وقتی اونیکه از شهره دیگه میاد همه میان دیدنش کسی منو به حساب نمیذاره حتی وقتی شوهرم پیش من باهاش با مهربونی صحبت میکنه گریم میگیره منم فقط غر میزنم میخام فقط منو تعریف کنه نه کس دیگه نه تنها سره این مسئله تو خیلی از کارای زیر زندگیم حساس شدم.زندگیم پر شده از چرا اصلا نمیدونم چه رفتاری خوبه