سلام من چن وقتیه ک با * پسری دوس شدم پسر خیلی خوبیه خیلیم دوسم داره حدودا * ماه پیش ک باهم بودیم منو که بغل کرده بود پیشابش شلوارشو خیس کرد من از اونروزه حالم ا خودم و اون داره بهم میخوره توهمی ک سر حاملگی میزنم ب کنار و دارم دیوونه میشم عذاب وجدانی ک دارم ب کنار قسم خوردم توبه کردم ک دیگ تکرار نشه و نمیشه ا خودم مطمئنم ولی نمیدونم چیکار کنم ک یکم آروم بشم عذاب وجدان داره خفم میکنه نمیتونم خودمو ببخشم مریض شدم از بس ب این چیزا فک کردم ک اگه حامله بشم چی اگ کسی بفهمه چی از اعتماد خانوادم سو استفاده کردم چی ولی خدا شاهده ک چقد پشیمونم لطفا یکی ب من بگه چیکار کنم به هر دری میزنم حالم خوب بشه بازم نمیشه هر روزم شده گریه پر از نگرانی استرس حال بد عصبی شدم سر هر چیز کوچیک داد میزنم گریه میکنم حالم خوب نیس