با سلام .بنده شاغل و دارای دو فرزند می باشم مدت ده سال از ازدواجم میگذره همسرم دو ساله که بیکار شده و تمام دو سال مخارج برعهده من هست .برخلاف تمایل مجبور شدم طلاهایم را فروختم و با پس انداز مان گاوداری کوچکی برایش به راه انداختیم .فعلا که بازدهی نداشته از طرفی ایشان فقط بعداز ظهر مشغول به کار است و ساعات بقیه روز را در منزل به سر میبرد در منزل هیچ کمکی به من نمیکند کار کردن در بیرون و داخل منزل منو به شدت خسته کرده حتی ایشان کمک که نمیکند با اون حجم از خستگی از بنده رابطه هم میخوان که این قضیه منو ازش به شدت متنفر کرده با وجود بچه کوچک و مشغله کار و مشکلات اقتصادی تحمل همسرم برام خیلی سخت شده تو دوراهی موندم دوست دارم ازش جدا بشم اما آدمی نیست که دلش به حال آینده بچه هام بسوزه خودش که به جایی نرسیده بچه هامم نابود میکنه فقط این ترسو دارم وگرنه این آقا تو این ده سال هیچ پشتوانه مالی حتی عاطفی نداره .اصلا محبت نداره انگار دارم با * ربات زندگی میکنم خواهش میکنم راهنمایی بفرمایید