سلام من ۱۸سالمه و دخترم چیزی که از وقتی خودمو شناختم دوسش نداشتم.از بچگی پسر بودن آرزوم بوده و هست نمیدونم دقیقا این خواسته واسه چیه فقط میدونم همیشه از نظرم اگه پسرباشم زندگیم بهتره و حالم خوبه من اندامم پسرونس و راه رفتن و رقصیدنم مشابهه پسرهاست و این کاملا غریزیه یعنی خودم تلاشی واسه اینطوری بودن نکردم تلاش کردم دخترونه رفتار کنم چون همیشه توسط خانواده و اطرافیان مورد تمسخر قرار میگرفتم اما نتونستم و این موضوع که همیشه بهم میگن مثله پسرا میرقصی..راه میری یا مثله پسرا رفتار میکنی عذابم میده نه اینکه دوست نداشته باشم پسر باشم نه من عاشق پسرم فقط عذاب میکشم که چرا نمیتونم چیزی باشم که دوست دارم..تمام بچگیم با پسرا گذشت من بیشتر خاطرات کودکیم و همبازی هام پسر بودن هرروز با پسرا تفنگ بازی و فوتبال و ..بازی میکردم تا ۹سالگی مشکلی نبود ولی بعدش خانواده مانع شدن و این باعث شد با دخترخالم تو خونه بازی کنم توی همه * بازی هام من خودمو پسر تصور میکردم و از دخترخالم میخواستم پسر صدام بکنه من تو خیالات و تنهایی خودمم وقتی بازی میکرد در نقش یه پسر بودم..وقتی داشتیم خونه میساختیم من با اسرار بابام رو راضی میکردم بزاره کار کنم ماسه پر میکردم و سمباده میکشیدم حتی آجر جابه جا میکردم و این کار بهم آرامش میداد..همیشه توی خواب و خیالم پسر بودم و بعداز نماز دعا میکردم یروز که از خواب بیدار میشم پسر شده باشم من حتی این تخیل رو برای خودم درست کرده بودم که وقتی برم بهشت جای پسر و دختر عوض میشه..۱۲سالم بود که عاشق همکلاسیم شدم دیگه کارم شده هرشب گریه و آرزو برای داشتنش به پسرا میلی ندارم چندبار برای اینکه خودمو بتونم مثله دخترایه اطرافم نشون بدم تلاش کردم پسری رو دوست داشته باشم ولی نشد..من تا حالا یک بارم با پسری دوست نبودم من هروقت موضوع ازدواج پیش میاد حالم بد میشه حتی نمیتونم اینو تصور کنم که با یه مرد ازدواج کنم متنفرم از ازدواج با یک مرد و تنها ارتباطم با پسر یکی دو روز چت کردن تو تلگرام بوده من واسه دختری که دوستش دارم غیرتی میشم و از وقتی بهش علاقه مند شدم درخیالم باهاش زندگی میکنم من حتی وقتی کنارشم و نگاهش میکنم ناخداگاه جذبش میشم و پسره درونم دوست داره بغلش کنه و بجای نقشه یک دوست نقشه شوهر داشته باشم..الان ۵سال از علاقم میگذره و من هرتلاشی برای فراموشیش کردم ولی نشد..من همیشه وقتی تنهام لباسای برادرمو میپوشم و ویژگی های زنانرو دوست ندارم اندامم رو دوست ندارم و اصلا دوست ندترم سینه یا باسن داشته باشم از آرایش زیاد خوشم نمیاد و اصلا اهل لاک زدن و اشوه نیستم من عاشق موی کوتاهم چون تا حدودی شبیه پسر میشم ولی مدتیه که ناچارا موهام بلندن..درسته عاشقه لباس پسرونم ولی هیچوقت برای پوشیدن لباس دخترونه مقاومت نکردم فقط تلاش کردم جوری بپوشم که شبیه تیپ پسرونه باشه سنم که کمتر بود جلوی خانوادم شلواره برادرمو میپوشیدم و بهشون میگفتم من خیلی این شلوارو دوست دارم به مادرم میگفتم برای منم شلواره پسرونه بخره و اون همیشه میخندید و میگفت باشه..تا دبیرستان در مورد ترنس ها چیزی نمیدونستم و از اینکه انقدر جذب دخترها میشدم و بهشون حس داشتم عذاب وجدان میگرفتم چون فکر میکردم همجنسگرام وقتی با ترنس آشنا شدم با خودم گفتم چقد شبیه این افرادم و ویژگی هاشون رو دارم..از وقتی شناختمشون هر روزه زندگیم برام سخت تر شده جمع های زنونه آزارم میده لباسامو به اجبار میپوشم راستش من همیشه مشکلات و دردهامو تو دلم میریختم و با کسی درمیون نمیزاشتم واسه همین در مورد این مشکلم به کسی نگفتم..حالا به نظره شما من ترنسم؟؟