سلام،خونه ما طبقه بالای مادر همسرم هست،پدرشون فوت کردن، همسرم فرزند کوچیک خانواده هستن، از وقتی ازدواج کردیم همسرم اصرار داره که همیشه کنار مادرشون باشیم، حتی شبها هم پایین میخابیم، کلا بالا نمیاد، منم بالا باشم بازم میره پایین، من خیلی دوستش دارم، اونم بنظرم دوستم داره، اما هر چقدر میگم پایین راحت نیستم ولی بازم توجه نمیکنه، دلم میخاد در طول روز بغلش کنم ولی جلو مادرش این اجازه رو ندارم، وقتی هم ابراز میکنم میگه شب باهمیم دیگه،خانوادم شهرستان هستن، کل امیدم به همسرمه عاشقانه دوستش دارم ولی ازم دوری میکنه، منو خیلی کم با اصرار زیاد خودم میبره بیرون، خیلی ازم فاصله گرفته وقتی بهش ابراز میکنم که بهت نیاز دارم بازم چشم پوشی میکنه، ولی هر چی که مادرش میخاد براش فراهم میکنه، لطفا راهنماییم کنین