سلام.چندوقت پیش با دوستم یه دعوای خیلی بی اهمیت کردم تو گروه تلگرام،جلوی همه * بچه ها.نمیگم مقصر نبودم چون منم مقصر بودم.اما فقط نمیخواستم دعوامون ادامه پیدا کنه.دوستم یهو بحثو عوض کرد و گفت تو کلا تازگیا خیلی به من توهین می کنی.
در حالی که هرروز موقع حرف زدن باهاش حواسم به حرفام هست که ناراحت نشه،ازم نرنجه.من فقط باهاش شوخی می کردم!همونطوری که اون بامن شوخی میکرد.نه بیشتر نه کمتر.
و بعدش بهم گفت قبل از اینکه حرفی بزنی بهش فکر کن.
و در آخر گفت لازم نیست هر وقت ناراحتی بیای پیشم و وقتای دیگه ضایعم کنی.
به خدا قسم میخورم،من همیشه کنارش بودم.چه وقتی ناراحتم و ناراحته.چه وقتی خوشحالم و خوشحاله.هیچوقت جوری نبوده که فقط وقتی ناراحتم برم سراغش و غمامو رو سرش آوار کنم.حتی خیلی وقتا وقتی ناراحت بودم بهش نمیگفتم تا اون ناراحت نشه.
هیچوقت اون روز رو فراموش نمی کنم.به شدت دلم شکست.اونقدر دلم شکست که قلبم تیر کشید.هیچوقت اونقدر ناراحت نشده بودم.توقع نداشتم همچین حرفی بزنه.توقع نداشتم اینطوری منو شناخته باشه!
خیلی به رفتار ها و حرفام در طول دوستیمون فکر کردم.هیچوقت فقط مواقع ناراحتی پیشش نبودم.همیشه بودم.هر وقت اتفاق مهمی تو زندگیم میفتاد بهش میگفتم.از تصمیماتم میگفتم.بهش کمک می کردم بتونه بهترین راه حلو برای مشکلاتش پیدا کنه.همیشه پیشش بودم.همیشه.
اون روز خیلی خیلی زیاد گریه کردم.تا چند روز حال خوشی نداشتم.اول من ازش عذرخواهی کردم.بعدش گفت ببخشید به خاطر فشار درسها اونطوری حرف زدم.
و این واقعا برام موجه نیست!هرچقدرم آدم تحت فشار باشه،به قول خودش باید قبل از حرف زدن فکر کنه!باید یه فرقی بین دوست صمیمیش و بقیه بذاره!
هرچی فکر میکنم،نمیتونم فراموش کنم.به قدری اون روز دلم شکست که هیچوقت یادم نمیره.هیچوقت.
و مشکلم همینه.میخوام فراموش کنم.میخوام این غم توی دلم نباشه.خسته شدم.توقع نداشتم و الان به خاطر این توقع نداشتنم کمرم شکسته و نمیدونم به کی پناه ببرم.
خواهش میکنم کمکم کنید.خواهش میکنم...