سلام من یه دختر مذهبی هستم و اهل دوست پسر نیستم
سیزده سالمه
از وقتی که بچه بودم عاشق پسر داییم بودم تا اینکه تقریبا چند ماه پیش از اون پرسیدم که آیا به من هیچ حسی داره یا نه
خودم خیلی دوسش داشتم ولی تا اون روز بهش نگفته بودم
و اون هم بهم گفت که منو دوست داره و از اون روز احساس من نسبت بهش خیلی رشد کرده
از من یه سال کوچیک تره
وقتی داشتم به دوستم میگفتم که دوسش دارم مامانم یه قسمتی از حرفام رو شنید و فکر میکنم متوجه شده
سعی میکنه اصلا نذاره ما همدیگه رو ببینیم چون فکر میکنم بهم اعتماد نداره
وقتی حرفام رو پشت تلفن با دوستم شنیده بود خیلی عصبانی شده بود و باهام بد حرف میزد
تازه تا چند روز اصلا درست بهم محل نمیذاشت
من فکر میکنم که این طرز صحیح رفتار با یه نوجون عاشق نیست
من خیلی پسر داییم رو دوست دارم اونم همینطور
وقتی دقت میکنم میبینم دارم مثل اون میشم
هیچ شبی نیست که بدون خواب اون صبح بشه
توی تنهاییم فقط به اون فکر میکنم
واقعا عاشقشم و دلم بیش از حد ممکن براش تنگ میشه
با وجود کرونا ما به بهونه ریاضی کار کردن همدیگه رو میبینیم
حتی با همدیگه عروسک هم دوختیم و با هم عوضشون کردیم که یادگاری باشن
ولی با اینکه من خیلی بهش فکر میکنم روی درسم تأثیر بد نذاشته که هیچ بلکه باعث شده من بیشتر درس بخونم و خودم رو بهش اثبات کنم
خانواده هامون هم خر دو مذهبی هستن و به هم میخورن
خوب پسر داییمه دیگه
بهم بگین آیا این عشق واقعیه یا فقط یه هوسه؟
به نظر خودم این عشق واقعیه