سلام بنده پسر هستم ویک دوست همجنس دارم. یه روز همین رفیقم پس از مدتی که اصلا احوالمو نمی پرسید وپیشم نمیومد بهم پیام داد که امروز بیا بریم بیرون. منم برای اینکه ناراحت نشه و دوستیمون بهم نخوره قبول کردم. بیرون که رفتیم اول کار رفتارش خیلی عادی بود وباهم درمورد همه چیز حرف میزدیم وراه میرفتیم. اخر گردشمون که تو پارک بودیم بهم گفت میخام یه حقیقتیو بهت بگم منم فکر کردم میخاد یه چیزه الکی بهم بگه ولی بعد رک وراس بدون هیچ ترسی بهم گفت که من سیگار می کشم منم باور نکردم گفتم شاید ایندفعه هم داره شوخی می کنه باهام اما ناباورانه همون موقه از یه جای پارک یه پلاستیکیو اورد که توش چن جعبه سیگار بود بازم فک کردم مسخرم داره اما جلو خودم یه نخ سیگار دراورد و کشید .بهش گفتم واقعا چرا این کارو می کنی؟ از تو بعید بود تو همچین خانواده ای بزرگ شدی. بهم گفتش که من بین دوراه مونده بودم بین استمنا وسیگار کشیدن. وقتی شهوت و خودارضایی بهم فشار میاورد ومن هیچ قدرتی واسه ترکش نداشتم وهمچنین عوارض بسیار بدی که واسم داشت سیگارو انتخاب کردم که خیلی مضراتش کمتره وهمچنین وقتی از درس خسته میشم لذت سیگار کشیدن خستگیمو رفع می کنه اما خودارضایی حافظمو خراب کرده وهیچ فایدهای واسم نداشته.بهش گفتم خودت خوب میدونی که سیگار کشیدن مقدمه * اعتیاد به مواده ولی بهم گفت اره من فقط قصد سیگارکشیدنو دارم واز مواد بدم میاد چون زندگی ادمو کلا به فنا میده. حالا بااین توضیحات بهم بگید که من اینجا چطوری می تونم ترکش بدم ویا حداقل نسبت به سیگارکشیدن کم علاقش کنم. پیشاپیش از مشاوره شما بسیار سپاسگزارم