سلام حدود شش ماه با یکی از همکارای اقا تو سرکارم اشنا شدم اولش خیلی تلاش کرد که شمارمو گیر بیاره اما چون میدونستم متاهله هیچ جوره بهش پا نمیدادم.تا بالاخره یه روز بابت مسئله گاری باهاش تماس گرفتم و اون شروع کرد به صحبت واینکه هشت ماه از خانمش جدا زندگی میکنه و دارن ازهم طلاق میگیرن و رابطشون هیچ حوره قابل برگشت نیست.بالاخرا راضیم کرد که بیشتر باهم اشنا بشید.و ازاولم بهم قول ازدواج داد و تاهمین چندروزه پیشم حرفش همین بود.الان دوروز میگه زنش خیلی داره کارای طلاقو کش میده و هرروز مبلغی که قراربود بهش بده تا توافقی طلاق بگیرنو داره بیشترمیکنه.میگه من خیلی دوستتدارم اما نمیخام اگه این موضوع طلاقم طولانی شد تو بخاطره مت موقعیت های ازدواجتو ازدست بدی.منم کلی ناراحت شدم و دعوا کردم که تو ازاولم متو سرکلرگذاشنی قصدت بازی دادن من بوده.حالا واقعا نمیدونم باید چه برخوردی کنم.الان یک هفتس رابطمون کلا سردشده.میشه راهنماییم کنید؟