سلام من ۱۷ سالمه باپسرداییم که ۲۳ سالشه نامزدم حقیقتش همه مخالف بودن بخاطر اینکه سن من کمه حتی خانواده پدرم باهامون قهر کردن ولی ما هجو دوست داشتیم و از همه نظر خوب بودیم نامزدم کاره خوب داشت لیسانس مکانیک داره خونه داره جای خوب شهر ماشینم داره منم نسبت به سنم بدنم درشته یعنی مثل دخترای ۱۹ ساله ام حالاچتدوقته به مشکل خوردیم سره اینکه نامزدم بعضی وقتا خیلی خوبه بعضی وقتا مثل برج زهرمار یروز تو یه خونشون با خواهرش سه تایی توی اتاق خوابیدیم ولی من یه گوشه اتاق اون یه گوشه دیکه صبح داشت میرفت سرکار منم بیدار شدم نه من به اوننگاه کردم نه اون به من حتی صبح بخیر هم نگفتیم اصلا انگار وجود نداریم ولی از یه طرفم دوستام میگن تو خیلی ناز میکنی براش توهم یکم غرور تو بزار کنار برو بقلش کن بوسش کن ازاین حرفا من هیجوقت انجامش ندادم ترخدا بگین چکار کنم اگه مشکلی داریم همین الان که عقد نکردم و نامزدم جدا بشم تا چیزی نشده