سلام،امیدوارم بخونید و جواب بدین
من مرد هستم و ۳۴ سالمه ،حدود ۱۳ سالی میشه متاهل هستم و یه پسر ده ساله دارم،،تو زندگی ما چالش خیلی زیاد بود ،خیلی زیاد،،از خیانت کردن بگیر تا دعوا و ...خلاصه چند سالی میشه که خواستم تغییر کنم و واقعا تغییر کردم ،تا تونستم بهش محبت کردم ،دعوا نکردیم ،آزادش گذاشتم ولی این اواخر فهمیدم داره دوباره بهم خیانت میکنه ،،تا حالا چندبار درخواست طلاق داد آخریش هم چند ماه قبل بود که همه چی خوب بود و یهو سرد شد و گفت طلاق ،واقعا شاخ درآورده بودم ،عجیب تر اینجا بود که چند ماه قبل تر سفت و سخت میگفت اقدام کنیم برای بچه دوم،،،البته خیانت هم فقط در حد چت و اینچیزا بود هم قسم خورد هم ته قضیه رو درآوردم که طرف تو یه شهر دیگه ست که چندین ساعت با ما فاصله داره،هر چند نگذریم که خیانت خیانته ،،اینجا فهمیدم که درخواست طلاق چند ماه پیششم برای عذاب وجدانش بود ،،خلاصه فهمیدم و دوباره خواستم ببخشمش بخاطر پسرم ،ولی دو روز اخلاقم خیلی خوب بود و یهو با کوچیکترین چیزی جوش میاوردمو میشدم یه آدم دیگه ،،دعوا و کتک کاری و فلان ،خلاصه در نهایت تصمیم گرفتیم جدا شیم ولی دلم نیومد چیزی به خانواده ش بگم ..الانم خیلی نگران پسرم هستم و دلتنگ خودشم هستم ،ولی هر چی فکر میکنم میبینم این زندگی دیگه زندگی نمیشه،نظر شما چیه