سلام خسته نباشید
ابتدا یه انتقاد میخواستم ازتون بکنم اونم اینه که من چند بار مشکلمو توی این سایت گفتم و هر سری یه نفر که فکر کنم مشاور هست میاد یه جواب نصفه نیمه میده چنتا سوالم ازم میپرسه و میره و بعد که جواب سوالاشو میدم دیگه هیچ جوابی نمیگیرم امیدوارم دیگه این اتفاق ادامه نداشته باشه.
و اما اصل موضوع من پسر هستم و ۲۰ سالمه و دانشجو هستم یه خلاصه از شخصیتم بخوام بگم یه ادم مغرور کمی خجالتی، خیلی دلنازک و مهربون، مقداری عصبی ، قابل اعتماد (این ویژگی ها از دید دوستای نزدیکم هست که هم اتاقیامم هستن) و اون چیزایی که خودم میدونم اینه که روی رفتارم با بقیه و رفتار بقیه با خودم خیلی حساسم و نظر بقیه متاسفانه خیــــــــلی واسم مهمه این مسائل مخصوصا راجب کسایی که خیلی دوسشون دارم صدق میکنه.
جریان ازین قراره که من بین دوستایی که دارم از یکیشون خیلی خوشم میاد و دلم میخواد باهاش صمیمی بشم و طی تلاشایی که کردم موفق بودم تا حالا چیزی نبوده که بخوام و نتونستم بدست بیارم . و اونم منو به عنوان دوست صمیمیش معرفی کرده فقط بخاطر حساسیتی که دارم حس میکنم یه وقتایی خیلی منو دوست داره یه وقتاییم حس میکنم سرده باهام ، یه وقتایی غرورشو میزاره کنار بخاطرم یه وقتاییم نه ، مثلا ازونجایی که دانشگاه خیلی از شهرمون فاصله داره و خونه دوستمم خیلی از شهرم دوره وقتی تعطیلات میشه نمیتونیم همدیگرو ببینیم فقط ارتباط تلفنی داریم همیشع سعی میکنیم توی این تعطیلات بهم پیام بدیم تا از یاد هم نریم . ازونجایی که من خیلی بدردش خوردم قدرمو الان میدونه واسه همیش ابراز علاقع بهم کرد و منم غرورمو کنار گذاشتمو بهش گفتم که همین احساسو دارم. فقط حس میکنم خیلی حساسم بهش نمیدونم چرا فک میکنم بعضی اوقات بی محلیم میکنه یا نمیدونم مثلا یه کلیپ خنده دار میفرستم براش سین میکنه ولی واکنشی نشون نمیده یا مثلا چند روزیع خودش چیزی واسم نمیفرسته . شایدم اصلا مهم نباشه شایدم ازین که یهم ابراز علاقه کرده پشیمونه شایدم فقط حساسیت الکیه شایدم خودمو خیلی کوچیک کردم نمیدونم من یه ادمیم که خیلی دوستو رفیق دورم هست تو شهرم توی دانشگاه که هرکدومو بخوام میتونم خیلی صمیمی بشم باهاش ینی از خداشونه ولی این یکو دوست دارم واسه همین نمیتونم اونجوری کا باید باهاش رفتار کنم.قبلا حس میکردم بی محلی میکنه منم همین کارو میکردم بعد یه مدت خودش سر حرف باز میکرد یا مثلا وقتی توی تعطیلات زنگ نمیزد در صورتی که دو تماس اخرو من باهاش گرفتم اینجور برداشت کردم که نمیخواد باهام ارتباط داشته باشه و منم بی تفاوت بودم نسبت بهش تا یکی دو هفته که خودش زنگ زد . مخلص کلام اینه که الان که بهم ابراز علاقه کرده و بعدش که منم جواب ابرازشو دادم بهم گفت که بابت زحمتایی که واسم کشیدی ممنونم هر کسی واسه دوستش این کارارو نمیکنه منظورش فقط در حد یه تشکر ساده بوده؟ ینی دوست صمیمی فقط توی خیالمه؟ و اینکه اگر منظورش صمیمیته از الان باید چجوری باهاش رابطه،داشته باشم و مثلا چ کارایی بکنم که رفاقتمون صمیمی تر بشه و اونم ازم زده نشه و پیشش کوچیک نشم و فکر نکنه من یه چیز دم دستی و کنه ام؟ چون بعد از اون وقتی واسم چیزی میفرستم واکنش خاصی نشون نمیده.
در ضمن هرچیزی که میدونید و میتونید راهنماییم کنید و هر سری به مشاور حضوری منو ارجا ندید چون اگر روی حرف زدن حضوری راجب مشکلاتم رو با بقیع داشتم این هیچ وقت درون ریزو ناراحت نبودم و فکرمم مشغول نبود. با تشکر