مشاوره تلفنی حضوری آنلاین
۰۲۱-۲۲۲۴۷۱۰۰
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

چیکار باید انجام بدم؟

92 بازدید
سوال شده اوت 15, 2019 در مشاوره روانشناسی آنلاین توسط بی نام
سلام خسته نباشید جناب مشاور از خدمتتون یه سوال داشتم در حقیقت یه درخواست همفکری. راستش خانم مشاور یه دو گانگی در من شکل گرفته و هر بار بهش فکر میکنم ولی به نتیجه نمیرسم. بحثم این هست که یه جا گیر کردم.

چرا باید برای اینده نقشه بکشم که دوباره بعد از یه مدت بیام اینجا برای نمیدونم کمک به این و اون در صورتی که رشته ام اصلا یه جوریه که هر جا که باشم هدف اینه که زندگی راحت تر بشه و به موقعیت فیزیکی ربطی نداره. انگار یه ایده ال های ذهنی هستن که سوق میدن به این طرف. مثلا ایده ال اینجا یعنی ایران رو میارم توی ذهنم میگم اگه وضعیت "درست بشه" جای خوبی هست برای سرمایه گذاری و زندگی. ولی منطقی که نگاه کنیم خودتون میدونین خیلی خیلی کار داره و از طرفی برای خود من هم اموزش دیدن و کار و کلا زندگی یه جورایی همه جوره تناقضه اینجا. دوست دارم که توی حرفه ای که میخوام, عمیق اموزش ببینم و عمیقا ابتکاری کار کنم و فرصت داده بشه ولی توی این مدت تجربیاتی که داشتم این بود که بودن اینجا فقط باعث میشه پیرتر بشم و اگه استعدادی هم باشه کلا نابود بشه. مثلا یه مدت درگیر چیزایی ,در گیر ادمایی شدم که کلا  واقعا واقعا از همه چی اینجا پشیمون شدم فهمیدم اینجا یعنی ظاهر و بودن اینجا فقط باعث میشه درگیر چیزایی بشم که تمام داشته هاتو نابود کنن و فکر میکردم چرا ادمایی که استعداد عالی دارن از اینجا میرن اون ور اب الان علتش رو فهمیدم همین بود و خواهر برادرم درست میگفتن که اینجا فقط ظاهره. خواهر برادرم هم که میگن نه نه نه برو اصلا نمون اینجا یه نفر دیگه هم گفته تو برو کمک هزینه اش با من.

چطور میتونم این حس وابستگی رو کامل از بین ببرم و بتونم کامل روی ایندم و کارم تمرکز کنم؟ این یه بحث اعتقادی میشه بیشتر. هدف من از این طرح این سوال این بود که کمک بگیرم از راهنمایی شما برای از بین بردن کامل این وابستگی به اینجا.  چون این حالت دو گانگی هست باعث میشه نتونم تصمیم بگیرم از طرفی تا چند سال پیش خاطرات خوبی که داشتم میان جلو چشمام و با خودم میگم اینجا همون جاییه که همون ادما بودن و همچنین ادمی که برای اولین بار عاشقش بودم هم اینجا بود و انگار یه حس نمیدونم شاید خنده دار ولی متعهد بودن یه حس که نمیتونم تنها بذارم رو دارم برای دوست هام هم همین حسو داشتم هیچوقت تنهاشون نمیذاشتم این یعنی احساسات ولی از نوع عمیقش و همینش سخت کرده کارمو یه تقابل بین احساسات و منطق.. من 23 سالمه و پسر هستم. لطفا راهنمایی بفرمایید.
1 پاسخ
پاسخ داده شده اوت 15, 2019 توسط zahra.dehghan حرفه ای (88,840 امتیاز)
با سلام خدمت شما دوست عزیز

در مورد مهرجت نیاز است که شما رد اول اهدافتان را به خوبی بشناسید و بدانید که به دنبال چه چیزی برای مهاجرت هستید و در کنار آن توجه داشته باشید که با مهاجرت هویت شما تغییری نخواهد کرد و می توانید ارتباطات خود را به گونه ای دیگر ادامه بدهید .

1. بیشترین وابستگی های شما در ایران چه مسائل یا افرادی می باشند؟

2. فکر می کنید با رفتن از ایران چه چیزهایی را از دست می دهید؟

3. امکان مهاجرت برایتان در زمان فعلی وجود دارد؟

4. می خواهید با رفتن و مهاجرت چه چیزی را در آنجا بدست آورید؟

5. واکنش دیگر افراد خانواده به مهاجرت شما چگونه می باشد؟

6. چند مدت است از رابطه عاطفی خود خارج شده اید؟
دارای دیدگاه اوت 15, 2019 توسط بی نام
ویرایش شده اوت 15, 2019
1. من دوستایی که داشتم رابطه مون طوری بود که  باهم لذت میبردیم و باهم پیشرفت میکردیم. دو سال پیش که به یه خانم علاقه مند بودم این حس خیلی بیشتر شد و من و تو مطرح نبود و بر اساس احترام بود و پیشرفت همزمان. اون زمان یه دید پیدا کردم که کسی یا چیزی که دوستش داشته باشم= پیشرفت همزمان. یعنی میگم که تنهایی پیشرفت کردن لذتی نداره خیلی خوبه کسی یا چیزی که دوستش داری همزمان پیشرفت کنین. یعنی دوست دارم کسایی که بهشون ارزش واقعی قایلم پیشرفتشون رو ببینم ولی نه به عنوان توقع یا انتظار زیاد بلکه به عنوان یه ارزش. ولی در کل ادم مستقلی هستم.

2. مثل همین مورد بالا.. یه نوعی از وابستگی.. معلما و استادایی که داشتم و دارم یادم میان و صحبت هایی که از ارزش ها میکردن. فکر میکنم با رفتن از اینجا ایده ال هایی که توی ذهنم بودن رو از دست میدم. مثل اینکه اینجا اگه تونستم مثلا اگه یه دوستی بود که شغلش پزشکی بود باهم یه گروه هایی بزنیم که دختر پسرها توش عضو باشن و روشون سرمایه گذاری کنیم و بین پسر دخترایی که به اون دوست مراجعه کردن و مشکلات زیاد دارن ارتباط برقرار کنیم و چیزایی از این قبیل که زیادن ولی جای گفتن نداره اینجا.

3. یه مدت دیگه بله

4. تمرکز بیشتر و مطالعه عمیق تر و انجام دادن کاری کارای تحقیقاتی که اینجا توی رشته ما جنبه تحقیقاتیش اصلا سرمایه گذاری نمیشه ولی توی خارج از کشور الان راحت پذیرش میکنن و سرمایه گذاری اصلیشون روی تحقیقات هست اینجا جنبه بازاریابی مطرح هست فقط.

5. موضوع خاصی اینجا مطرح نیست.

6. حدود 2 سال .
دارای دیدگاه اوت 15, 2019 توسط zahra.dehghan حرفه ای (88,840 امتیاز)
دقت کنید که این مواردی که بیان کردید اگر شما نتوانید به از کنار ان در هر پروسه زمانی بگذرید و وارد ارتباطات جدید شوید و دائم نگران از دست دادن روابط قبلی خود باشید ممکن است محدودیتا های زیادی برای خودتان ایجاد کنید.
هر پروسه زندگی ارزش خاص خود را دارد و در کنار گذر از این پروسه ها نیاز است که شما پیشرفت خودتان را نیز در نظر داشته باشید تا بتوانید موفقیت بیشتری کسب کنید.
با رفتن شما ارتباطات تنها شکل دیگری به خود می گیرد اما تمام نمی شود و شما می توانید روابط دیگری را تجربه کنید و این به معنای اجبار برای قطع روابط فعلیتان نمی باشد .
اگر به کشورتان نیز علاقه دارید می توانید زمان بهتری که از نظ تحصیلات در جایگاه بالاتری قرار دارید به اینجا برگردید و با مردم خودتان زندگی کنید .
دقت داشته باشید که اگر تمرکز زیادی بر روابط دارید و خارج شدن از انها برای شما با مشکل مواجهه می باشد و نمی توانید تغییرات را بپذیرید نیاز است که به صورت حضوری نیز به روانشناس مراجعه داشته باشید تا در این موراد قبل از تصمیم گیری جدی شما با یکدیگر بیشتر صحبت کنید.
دارای دیدگاه اوت 15, 2019 توسط بی نام
ممنون ااز پاسختون به نظرم مشکل برمیگرده به ارزش گرایی و تناقضی که برای من اینجا هست. من یه مدت میشه عقایدم تغییر کرده به چیزی به اسم nihilism یا فارسیش همون که هیچ انگاری هست یعنی هیچ ارزش گرایی دیگه نیست یعنی چیزایی که شاید برای مثلا شما یا فرد دیگه ای ارزش باشن برای من نیستن و یا مثلا ازدواج و مفهوم دوست داشتن و تنفر یا کمک یا خراب کردن وضعیت برام معنی ندارن و احتمالا این سوالی که پرسیدم شاید یه پلی بوده برای مشخص کردن مسیرم و ایندم که میخوام این ایده ال گرایی های ذهنی رو که بالا گفتم رو حذف کنم و کاملا رو پیشرفت خودم تمرکز کنم و از زندگی کامل لذت ببرم. بله فکر کنم همین بود ولی سوال عالی ای هست این کمک میکنه کامل کسی که میخوام باشم. مرسی از راهنماییتون یه جزیی به یه نکته اشاره کردین کاملا مطلب برام روشن شد.
دارای دیدگاه اوت 15, 2019 توسط بی نام
خانم مشاور واقعا خیلیییییییییییییییییییییییییییییییی ازتون ممنوم. درسته کل زندگی همیشه تو تناقض زندگی میکردم و یه جورایی همیشه این تناقض یه جا برام کامل مشخص میشد و دلیلش رو کامل نمیدونستم. دلیل یه دنیا تناقضاتی که توی ذهنم دارم و استرسی که دارم اینه که دنیای بیرون یه دنیای ارزش گراست ولی دنیای درون یه دنیای ارزش گرا نیست و من به پوچ گرایی و بی معنی بودن همه چی معتقدم ولی دنیای بیرون معنی گرا و ارزش گراست و این باعث میشه چشمم ببینه ولی مغز قبول نکنه چون تناقض عمیقه بین دنیای درون و دنیای بیرون و این میتونه عامل همه چی باشه میتونه عامل استرس افسردگی اسکیزویید اختلال دو قطبی و همه اینا بشه چون دنیای درون با بیرون کاملا متفاوته. من ازتون واقعا یه دنیا ممنونم.
به مشاوره آنلاین روانشناسی خوش آمدید، مکانی برای پرسش سوال و دریافت پاسخ از دیگر کاربران و مشاوران مجرب و منتخب کانون مشاوران. مطالب با مضامین توهین آمیز به ادیان، دین اسلام و عقاید و استفاده از کلمات رکیک را گزارش دهید تا حذف شود.
مشاوره تلفنی حضوری آنلاین
۰۲۱-۲۲۲۴۷۱۰۰
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

17,063 سوال

27,825 پاسخ

29,380 دیدگاه

2,744 کاربر

سوالات مشابه
1 پاسخ 77 بازدید
3 پاسخ 461 بازدید
1 پاسخ 294 بازدید
1 پاسخ 166 بازدید
...