سلام و عرض خسته نباشید
من دختری ۱۵ساله هستم ک چند وقتیه ک با * پسر ۱۶ساله حرف میزنم بعد چند وقت دیدم ک دارم بهش وابسته میشم و دوریش برام سخته بهش گفتم و گفتم ک باید از هم جدا بشیم گفت ک اول فکر کن من مثل بقیه نیستمو اینا از چندتا از دوستام کمک گرفتم اونا هم گفتن جداشید وقتی اینو بهش گفتم گفت چرا جدا شیم گفتم ک میترسم وابسته شم آخرش ک بلاخره میخوایم از هم جدا شیم پس بهتره از همین اول تموم کنیم بالاخره بعد کلی حرف زدن راضی شد ک جدا شیم گف تو اولین کسی هستی ک اینقدر باهاش حرف زدمو اینا بعد من ازش خدافظی کرد بعد ۲ساعت بهم پی ام داد ک تو اگه اینجوری فکر میکنی ک آخرش میخوایم کات کنیم پس آدما هم بگن آخرش ک میخوایم بمیریم پس زندگی نکنیم بعد اینو گف گفتم میترسم از پسرای اطرافم ک لاشی باشن(من اولین بار بود ک با پسر وارد رابطه میشم ولی اون دفعه سوم)بعد گف من شبیه بقیه نیستم گف تو این چند ساعت دلم برات تنگ شد دوست دارم باهات حرف بزنمو اینا بعدش من قبول کردم ک رابطمونو قطع نکنیم ولی امروز صبح ک پاشدم حس خیلی بدی نسبت ب این قضیه دارم هی دلم میخواد بهش بگم همه چی تموم ولی دلم نمیاد توروخدا بهم بگید چیکار کنم