با سلام آقای دکتر مشکل من اینه که من شاید نزدیک یک سال پیش خواستم معنی خیلی چیزا رو بدونم اومدم معنی هرچی رو بدونم که برام عادت شد و همیشه باید معنی همه چیز رو بدونم حتی چیزایی که معنی ندارن بعدش من از این اتفاق خسته شدم و دست به خودکشی زدم و بعدش رفتم پیش روانشناس که درمان بشم اونم منو به بیمارستان فرستاد من هم رفتم اونجا شاید درمان بشم بعدش بار اول که درمان نشدم برای بار دوم از دکتر روانشناسم خواستم که برای من شوک مغزی بنویسه تا به من شوک بزنن وقتی که شوک خوردم این اتفاق برای من افتاد و اینکه این اتفاق چیه این بود که من میخواستم بدونم هر چیزی رو چطوری می نویسن منظورم کلمه،لغت،جمله، خلاصه همه چی یعنی من صحبت میکردم باید اون حرفی که میزنم باید بدونم اون کلمه هارو چطوری می نویسن و تو ذهنم بهشون فکر میکردم و تو ذهنم نحوه نوشتن رو اونجا می نوشتم حتی اعداد رو باید میدونستم به حروف چطوری می نویسن حتی وقتی کسی با من یا کسی با کس دیگه ای هم حرف میزد باید میدونستم چطوری می نویسن حتی وقتی آهنگ گوش میدم یا فیلم نگاه میکنم باید میدونستم چطوری اون کلمه ها نوشته میشه و نحوه نوشتنش حتی نباید اشتباه تو ذهنم می نوشتم باید بهش وقتی فکر میکردم درست باید می نوشتم که این روز به روز برام تکرار شد و داشتم دیوونه میشدم که دوباره دیگه خودکشی کردم با قرص یعنی برام عادت شده بود آقای دکتر لطفا کمکم کنید دارم عذاب میکشم حتی تا الان ۳ بار خودکشی کردم با قرص تا شاید بمیرم.