مشاوره تلفنی حضوری آنلاین
۰۲۱-۲۲۲۴۷۱۰۰
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

خواهش میکنم پاکش نکنین و بهم جواب بدین

194 بازدید
سوال شده اکتبر 9, 2021 در مشاوره رایگان فردی توسط بی نام
سلام وقتتون به خیر .
اول از هر چیزی ممنون بابت سایت خوبتون
من ۲۲ سالم پدر و مادرم از ۵ سالگی من از هم جدا شدن و پدرم با زن بابام ازدواج کرد تا اینکه من ۱۸ ساله شدم و رفتم و مادرم رو دیدم و باهاش اشنا شدم ... انا متاسفانه هیچ حس مادر و دختری بینمون نبود و مادرم هم ازدواج کرده بود و الان ۲ تا بچه داره ... خلاصه هر چند وقت یکبار میرفتم و مادرم رو میدیدم اما به مرور رفتار زن بابام عوض شد و سر لج افتاد ... پدرم هم متاسفانه اعتیادش شدید تر شد تا جایی که کل زندگیش رو باخت .. ما این چند سال رو زیر خونه پدربزرگم یعنی پدر بابام زندگی میکردیم .. تا اینکه زن بابا با پس انداز و وام از حقوقش که معلمه یه خونه خرید .. اما یواش یواش اختلاف هامون شکل گرفت ...همه * حرفاش این بود .. پول من ... خونه من و فلان تا اینکه جابه جا شدیم و زیر خونه زن بابام رفتیم .. پدرم کارگر ساختمون هستش .. ۴ روز بعد جابه جایی پدرم خون ریزی داخلی شکم گرفت و متوجه شدیم که معده ش کامل سوراخ شده و روده ش رو داغون کرده و مجبور شدن ۷۵ درصد معده و بیشتر روده ش رو بردارن و تا اخر عمرش هم نمیتونه کار سنگین انجام بده ... یه هفته بعد از اینکه بابام از بیمارستان مرخص شد دعوا هامون شدت گرفت و این بود که زن بابام منو از خونه بیرون کرد . دو هفته بعدش هم بابام رو بیرون کرد .. و الان ۳ ماهه از این قضیه میگذره و همچنان خونواده ش بابام رو دور میزنن و کل وسایلمون رو فروختن و خونه رو محافظ زدن .. بابام خیلی تلاش کرد و خونواده پدریم اما متاسفانه فقط سرکارشون گداشتن ... منم چون واقعا از لحاظ روحی خسته بودم پیش پدربزرگم اینا نرفتم اومدهپیش خانواده مادرم پیش برادر و مادرش .... الان چند ماهه که اینجا میمونم و بر خلاف همه * مشکلا و حرفایی که پشت سر بابام میزدن ... اما مامانم گاهی خیلی لج میکنه ازم ایراد میگیره بهم میگه تو زشتی ... و سنت بالا رفته .. خواستگار نداری یا همش از شوهرش میگه از رابطه با شوهرش اینکه دوسش داره و اینا ... گاهی خیلی عذاب میکشم از دستش من پیش مادربزرگ و داییم زندگی میکنم و اخر هفته مامانم میاد اونجا سر میزنه ... حواسش بهم هست محبت میکنه ولی گاهی یه دفعه زیر و رو میشه لج میکنه عصبیم میکنه .. اون روز پیش همه میگفت بابات خیلی سرد و بی عرضه بوده توی رابطه و فلان .... شوهرم خوبه و از این حرفا .... منم بهش حرف زدم ولی مادرش ازش دفاع کرد ... منم چون ناراحت بودم شب که مادرش گفت فشارم رو بگیر فشارش رو گرفتم ۱۰ بود و منم از رو لج گفتم که فشارت ۱۸ هستش . اونم از ترس دوتا قرص فشار خورد اون لحطه دوس داشتم بمیره مجدد واسش ۴ تا قرص فشار تو اب حل کردم بهش دادم تا بخوره ... نمیتونی فکرشو بکنی چه حس بدی داشتم اون لحظه .. نمیدونم گاهی از خودم بدم میاد ناراحت میشم چون هیچوقت فکرشو نمیکردم همچین ادمی باشم ... اما مادرش خوابید و اتفاقی نیوفتاد خداروشکر ... تنها فکری که میره رو اعصابم اینه که حس میکنم مادرم ادم کثیفی هستش و از این جور فکرای خیانت میاد توی سرم .... لطفا خواهش میکنم راهنمایی کنین منو واقعا دارم زجر میکشم .... بیشتر حس اینکه من از مادرم پایین ترم و شاید به اندازه * اون خوشگل نباشم عدابم میده
2 پاسخ
پاسخ داده شده اکتبر 10, 2021 توسط بی نام
دخترم اين چه رفتار خطرناكيه كه انجام دادي؟ ميدونم خيلي سختي كشيدي اما نگذار شيطان بهت مسلط بشه دلت رو از نفرت و كينه پاك كن خداي نكرده اگه بخاطر اون قرص ها طوري ميشد ميخواستي چكار كني؟ توكل داشته باش و افكار منفي رو از خودت دور كن و تلاش كن تا ايشالا روزي مستقل بشي
پاسخ داده شده اکتبر 10, 2021 توسط ravanshenasesite حرفه ای (135,540 امتیاز)
سلام به شما عزیزم

درک میکنم که تجربه این شرایط یعنی جدایی والدین و بعد هم مشکلات با همسر پدرتان و ورشکستگی پدر و در زمان فعلی نیز زندگی در کنار مادربزرگ و دایی و همچنین صحبت های مادر برایت با فشار روحی زیادی همراه شده است در کنار اینکه ناراحت و عصبانی هستی که کاملا هم حق داری اما عزیزم اگر بدون توجه به مشکلات احتمالی بخواهی رفتارهای هیجانی داشته باشی خودت را در معرض آسیب بیشتر قرار می دهید .

اینکه شما این رفتار خطرناک را داشته اید خب نشان از عصبانیت زیاد شما دارد که در خیلی از موارد همین میزان از عصبانیت حق شماست اما اینکه چگونه به ان پاسخ بدهی از اهمیت برخودار می باشد بهتر است که برای بهبود شرایط روحی خودت گام برداری و در صورت امکان به روانشناس مراجعه داشته باش شما با بهبود شرایط روحی خودت می توانی مسیر رشدی بهتری را دنبال کنی در زمان فعلی شما یک خانم بالغ و جوان هستید که با تمرکز بر مهارت ها و شناخت استعدادهای خودت می توانی مسیر رشدی بهتری را داشته باشی و حتی با داشتن مقداری استقلال اجتماعی، روحی و اقتصادی جدا نیز زندگی کنید .

ما در این مسیر بهتر است از همین فضای امنی که دارید یعنی بودن با دایی و مادربزرگ استفاده کنید تا بتوانی مهارت های خودت را افزایش بدهی با نشستن و تمرکز بر گذشته چیزی تغییر نمی کند .

شما مسئول اتفاقات و مشکلات بین پدر و مادر و جدایی آنها نیستند آنها به عنوان دو فرد بالغ براساس شرایط زندگی خودشان در این مسیر انتخاب کرده اند و شما قرار نیست که خود را درگیر این انتخاب کنید . اینکه پدر و مادر شما چه مشکلاتی داشته اند را به خود آنها واگذار کنید و بهتر است در مقابل صحبت های مادر نیز در احترام به ایشان بیان کنید که درک میکنید شرایط سختی را تجربه کرده اند اما شما مسئولیتی در قابل مشکلات آنها در آن زمان و رفتارهای پدرتان ندارید و در کنار اینکه احساسات خودتان را در احترام و بدون حضور دیگران از این مقایسه و سرزنش های مادر بیان کنید و در اول نیز بهتر است.

هرکدام از شما شخصیت و ارزش خودتان را دارید اینکه شما خودت را زشت در نظر می گیرید نشان از شرایط روحی نامناسب شما و اعتماد به نفسی می باشد که کاهش یافته است چون هر فردی با هر ویژگی های ظاهری در جایگاه خودش ارزشمند می باشد و قرار نیست که در قالب مقایسه پیش برویم.

یک سری راحل ها در زیر بیان می کنم که در زمان عصبانیت شاید بتواند کمک کند تا تصمیم گیری هیجانی و پر خطر کمتری داشته باشید اما در این مسیر بهتر است که شرایط مراجعه به روانشناس را برای خودت ایجاد کنی و حتی اگر این امکان وجود نداشت از اورژانس اجتماعی با شماره 123 کمک بگیرید.

تکنیک وقفه اندازی یکی از آن‌هاست. وقفه اندازی به این معناست که اندکی مکث کنید و نفس عمیقی بکشید. شاید باور نکردنی باشد اما چند ثانیه مکث می‌تواند تأثیر زیادی روی احساس شما و رفتاری که در ادامه انجام خواهید داد داشته باشد. بهتر است که مکث حداقل برای 15 ثانیه طول بکشد. مسلما تصمیمی که پس از این زمان می‌گیرید با واکنش فوری شما تفاوت زیادی خواهد داشت. از پاسخ های سریع خوداری کن به خودت زمان بده تا بتوانی تصمیم گیری بهتری داشته باشی.

سعی کن که کارهایی را که برایت آرامش ایجاد می کند پیدا کنی مثلا فیلم، آهنگ، ورزش و... در زمان عصبانیت انجام انها و حتی نوشتن احساسات بر روی کاغذ بعد هیجانی این اتفاق را می تواند کم کند تا واکنش بهتری نشان بدهی.

تجربه احساس خشم به خودی خود امر بدی نیست و همه افراد در زندگی خود بارها و بارها با آن مواجه می‌شوند. هنگامی که احساس کردید عصبانی هستید، می‌توانید صادقانه با فرد مقابل درباره احساس خود صحبت کنید و به او بگویید که اعمال او چه تأثیری بر شما گذاشته است. صحبت کردن راجع به هیجانات منفی در کاهش آن‌ها تأثیر بسزایی خواهد داشت قرار نیست ما احساساتمان را انکار کنیم و یا پس بزنیم اما نیاز است در شرایط بهتر به آنها در مسیر تعاملی بهتری پاسخ بدهیم.
دارای دیدگاه اکتبر 10, 2021 توسط زهرا
سلام مجدد مشاور عزیز .... ممنونم از اینکه پاسخ دادین ... واقعا همینکه  دیدم پاسخ دادین و این همه تایپ کردین حس خوبی بهم داد ... حس توجهی که این مدت از همه گدایی میکردم ... الان خیلی دارم تلاش میکنم که دیگه عصبی نشم انشالله که خدا خودش دستم رو بگیره ... بیشتر هم دوس دارم موفق بشم و برم و زندگی پدرم و درستش کنم و ببرم دکتر تا ترک کنه . بیشتر لز هر چیزی حس میکنم مامانم وقتی که عصابانی میشم خوشحال میشه و بیشتر سواستفاده میکنه پس سعی میکنم زیاد پیششون نشینم کتاب صوتی گوش میدم که کمتر در معرض اون عصبانیت های بد قرار بگیرم ... خیلی دوست دارم سکوت کنم .... وقتی همه حرف میزنن سکوت قشنگ ترین اتفاقه .. مهمتر اینکه وقتی توجه میکنم میبینم که اونا از خودش هم ایراد میگیرن و پشت سر خودشون هم حرف میزنن ... از همه مهتر اینکه اگه اتفاقی بیوفته و اینجا مشکلی پیش بیاد دیگه جایی واسه رفتن رو ندارم
به قول یکی که میگفت انسان های خوب بوی نارنگی میدن ❤
اندکی از تو بسیاری از همه چیز است دوست عزیزم ......
به مشاوره آنلاین روانشناسی خوش آمدید، مکانی برای پرسش سوال و دریافت پاسخ از دیگر کاربران و مشاوران مجرب و منتخب کانون مشاوران. مطالب با مضامین توهین آمیز به ادیان، دین اسلام و عقاید و استفاده از کلمات رکیک را گزارش دهید تا حذف شود.
مشاوره تلفنی حضوری آنلاین
۰۲۱-۲۲۲۴۷۱۰۰
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

17,063 سوال

27,829 پاسخ

29,381 دیدگاه

2,771 کاربر

سوالات مشابه
1 پاسخ 128 بازدید
سوال شده ژان 26, 2021 در مشاوره رایگان فردی توسط متین میلادی حرفه ای (360 امتیاز)
2 پاسخ 317 بازدید
1 پاسخ 213 بازدید
1 پاسخ 159 بازدید
3 پاسخ 168 بازدید
...