سلام حس خیلی بد و مزخرفی دارم نمی دونم چطوری بگم راستش همه چیز از سال دهم شروع شد ۱۰ تا دختر که هر کدوممون از یه جایه دیگه بودیم شناختی از هم نداشتیم فقد تو شاد یه گروه زده بودیم که مسله ش طولانیه چطوری اونجا حرف می زدیم درباره درس روزمره هامون چون اون موقع دوران کرونا بود ما از اخرای ترم اول رفتیم مدرسه خلاصه تو اولین روزه آشنای مون یه جورایی با هم غریبه بودیم ولی رفته رفته حس بینمون به یه صمیمیته خیلی عمیق تبدیل شد خیلی همو دوس داشتیم تا اینکه وارده یازدهم شدیم همه چیز خوب بود تا اینکه با یکی از معلمه هامون به مشکل بر خوردیم خیلی معلم چرتو مزخرفی بود همش تحقیرمون می کرد بلد نبود درس بگه و نمره های همه مون تو درسش افت کرد حتی چند بار خودمون رفیتم دفتر مدیر گفتیم ما نمی تونیم با این معلم کنار بیایم بلد نیست درس بگه تحقیره مون می کنه و این حرفا ولی ازونجایی که امتیاز داشت نمی تونستن بیرونش کنن خلاصه بهمون گفتن این ترم مونده رو تحمل کنید ۴ تا از دوستام به خاطره توهینای اون انتقالی گرفتن رفتن یه کلاس دیگه بعد امروز هم دوست صمیمیم به خاطره اون کلا رفت یه مدرسه دیگه خلاصه همه مون رو از هم پاشوند ما هم می خواستیم بریم همه مون مدرسه ولی قبولمون نکردن گفتن باید تا دوازدهم صبر کنید اون موقع شاید قبولمون کنن حالا ما موندیم یه مدرسه بدرد نخور امروز دوستم برا خداحافظی از مون اومده بود خیلی وضعیت بدی بود همه مون گریه می کردیم به جای اینکه دلداریش بدیم گریه نکنه پابه پای اون ما هم اشک می ریختیم روزه مون با این اتفاق تلخ تموم شد ما موندیمو زندانی که اسمه مدرسه روش گزاشتن هیچیش شبیه مدرسه نیس