سلام.درست مثل سوالای مختلفی که همه ما راجب به ذات و ماهیت خدا توی ذهن خودمون داریم،علت و چرایی زندگی و مرگ ما هم باعث شده که سوالای مختلفی توی ذهنمون باشه.
راستش هیچ کدوم از ما،علت اینکه چرا توی زندگی هستیم و چرا باید درنهایت اینجارو ترک کنیم نمیدونیم.
خب یسری ها بازی زندگی و مرگ رو کاملا تصادفی میدونن و باور دارن که پشت پرده ای برای این بازی وجود نداره و کاملا بی هدف و بی دلیل اینجاییم.
در مقابلش،افراد دیگه باور دارن مسیر زندگی از شروع تا پایانش قطعا علتی داره و ما برای یسری کارای خاص بدنیا اومدیم و باید با دست پر اینجارو ترک کنیم،این دیدگاه بیشتر توی اونایی که یه دینرو قبول دارن وجود داره.
اما کاملا انسان به این نتیجه نرسید که دقیقا چرا اینجاییم؟چرا باید زندگی کنیم و چرا باید بمیریم؟اما بشر سرگرم زندگی شده و هنوز به پاسخ این پرسش ها نرسیده.
جواب این سوالاتو دقیق و طوری که کاملا توجیه بشیم پیدا نمیکنیم،اما توی دانش فلسفه تا حدودی به سوالایی که دور و بر ماهیت و چیستی جهان آفرینش و مرگ و زندگیه پاسخ میده اونم در قالب دیدگاه ها و رویکرد های فلاسفه که اونهارو میشه رد کرد یا قبول کرد چون این رویکرد ها قانون نیستن و برای همه مورد پذیرش نیست.
شاید علت این زندگی،صرفا تلاش برای تجربه لذتهاست و لذت بردن از دوره زندگی
درواقع،هر کسی برای خودش علتی برای زندگی تعیین میکنه،مثلا یکی رشد کردن توی یه حرفه هنری رو دلیل اومدن خودش به زندگی میدونه و باور داره برای این حرفه ساخته شده و توی همین مسیر زندگی رو ترک میکنه.
دیدگاه های مختلفی درباره علت،چرایی و هدف زندگی وجود داره.
اما دوباره و دوباره،دقیق مشخص نیست چرا اینجاییم،برای چی اینجاییم و چرا باید اینجارو ترک کنیم.