سلام چند وقت پیش یهو بهم تلنگر وارد شد و من توجهم نسبت به امام زمان بیشتر شد، حالا بعضی روزا مشغول کارای خودمم ولی وقتی یاد امام زمان میوفتم قمبرک میزنم میشینم یه گوشه حالم گرفته میشه و همش گریه میکنم و شاد نمیشم ، هر چی با امام زمان صحبت میکنم یه حسی بهم میگه همش خرافاته بسه، بعد انگار که من نباشم یکی یه سوالایی تو ذهنم میندازه منم جواب میدم، بعدش میگم اینکه ذهن خودمه و کلا با خودم درگیر میشم تا جایی که حالم خیلی بد میشه و اصلا دیگه نمیتونم فکر کنم بهش.
خیلی احساس بدیه و باعث میشه حالم بد بشه بخاطر نبود امام زمان اما از یه طرف با خودم درگیر میشم و این چیزایی که تو سرم میوفته رو تقصیر خودم میندازم و میگن ذهن خودمه که این چرت و پرتا رو میپرسه.
مشکل من چیه الان؟ مثل دیشب که از افسرده ها هم بدتر شده بودم خیلی حس بدی بود و احساس غم بی پایان داشتم.