با سلام
در دوران دانشجویی یکی از همکلاسیهام ب من پیشنهاد ازدواج دادن و خواستن خانواده من بدونم تا بعد از آشنایی ب خاستگاری بیان بعد از چند ماه با بهانه های مختلف نیامدن و فهمیدم مادرشون مخالفن اما خودشون گفتن حل میکنن مشکل رو و هر دفعه که میخواستم رابطه رو قطع کنم با مادرم تماس میگرفتن و میخواستن صبر کنم
بعد دو سال خانوادش ب خاستگاری اومدن در مراسم مخالفت نمیکردن اما مخالف بودن و بلاخره با توهین و تهمت همه چی رو تموم کردن و پسرشون منو بلاک کرد و من خیلی وابسته شده بودم
بعد از ۱۰ ماه برگشت و خواست ازم معذرت خواهی کنه و ما باز دو سال با هم بودیم که دوباره با بلاک کردن رفت بعد چند روز فهمیدم با * دختر دیگه در ارتباط هست و خیلی ناراحت شدم
ایشون قبل از من هم عاشق * دختری بودن که بهشون خیانت کرده بخاطر همین فکر میکم بازیم داده و ازم انتقام گرفته با دخترای دیگه هم ارتباط داشته که همیشه میگه اونا عاشق منن من نمیخوامشون
الانم که با دختر دیگه ای رابطه داره که دختره خیلی عاشقش هست و ۹سال ازش کوچیکتره ۱۷ سالشه
الان ۱ ماه هست که رفته تو این یک ماه دو بار بهم زنگ زده از بلاک بیرونم آورده و گاهی تو اینستا فالو میکنه منم هیچ عکس العملی نشون نمیدم با اینکه واقعا دوسش دارم و نمیتونم کاراش رو باور کنم
حالم خیلی بده افسردگی گرفتم و فکر میکنم هیچوقت نمیتونم فراموشش کنم و خاطراتمون همش جلو چشمم هست با این حال این رابطه هم فایده نداره و من خیلی اذیت شدم حتی فک میکنم دوست داشتنشم دروغ بوده
چجوری میتونم خودمو نجات بدم و ب زندگی عادی برگردم؟