من مدت دو سال هست با * پسر ۲۵ ساله دوستم. اوایل علاقه ای بهش نداشتم و سعی میکردم غیرمستقیم این رو بهش بفهمونم. برای همین هرازگاهی حرف رابطه قبلیم رو میزدم تا از من سرد بشه و بره. اما نرفت. رفته رفته من ب ایشون علاقه پیدا کردم. و حالا میگه تو دل منو شکستی و من نمیتونم ادامه بدم بعلاوه اینکه اخلاقمون هم جور نیس و تو منو زیر ذره بین گرفتی ما نمیتونیم زندگی خوبی بسازیم. الان رابطه ما در حال اتمامه اما ایشون میگن ن میتونم برم ن میتونم بمونم. با توجه ب علاقه * شدیدی ک نسبت بمن داشتن و هنوزم حس میکنم ک دارن توان خدافظی ندارن هربار همو میبینیم گریه میکنه و میگ نمیتونم برم اما باهم جور نیستیم چاره ندارم. بهش میگم بیا بریم پیش مشاوره تا مشکلمون حل بشه نمیاد. چیکار کنم؟