سلام
من قبلا با یک دختر خانومی آشنا شدم
و باهم حرف میزدیم و فقط میگفتیم خواهر و یا برادر
1 ما ونیم پیش من در باره* یک موصوع بهش دروغ گفتم
و ایشون هم سوتی ازم گرفتن و فهمیدن
و گفتن اصلا نمیشناسمت و قهر کردیم و گفتن فراموشت کردم
ولی من همه حرف ها و جزعیات زندگیم رو براش تعریف کردیم چون خودشون هم تعریف میکرن
و کلی محبت برادرانه و خواهرانه بهم میکردیم و هیچ علاقه ای هم بهم نداشتیم
ایشون چون میگفتن اصلا نمیشناسمت احساس میکنم همه حرف های گذاشتمو به خاطر همین دروغم دروغ فرص کردن و فک میکنن فقط خودشون با من روراست بودن ومن سرشون کلاه گذاشتم و ازشون سوع استفاده کردم
الانم ذهنم از این درگیره که واقعا تونسته فراموشم کنه
و بفهمه گذشته رو بهش دروغ نگفتم
و ازش سوع استفاده نکردم
میشه کمکم کنین؟
البته من قشر پایین جامعه هستم ایشون قشر بالا تقریبا