سلام. من ۱۵ سالمه از مشهد و در دبیرستان نمونه دولتی و انشاءالله به زودی در دبیرستان تیزهوشان درس میخونم و موفقیت های زیادی به دست اوردم. من با پدرم مشکل دارم. اون از بچگی منو تحقیر میکرد. این چند سال تحقیر های اون به اوج خودش رسیده. رو من برچسب میذاره و خودش رو از بقیه برتر میدونه. اونوقت از من توقع داره احترامشو نگه دارم. من وقتی تحقیر میشم نمیتونم سکوت کنم. چند باری شده که با هم به مشکل جدی خوردیم. من هم بعد از اینکه از خونه میره بیرون کلی بهش فحش میدم. چون ظلم زیادی در حق من میکنه. میدونم حتی خود خدا هم میدونه که مشکل از من نیست. پدرم به تحقیر کردن عادت داره. در مقابل رفتارش باید چیکار کنم؟! من تنها نگرانی که دارم اینه که از عواقب ""بی احترامی به پدر"" میترسم ولی نمیتونم بعد از اینکه منو با این همه موفقیت هایی به دست اوردم تحقیر میکنه خودمو کنترل کنم و چیزی نگم. با این کارش نفرت رو تو دل من ایجاد میکنه. بعضی وقتا با خودم همچین فکرایی میکنم:
(انشاءالله سه سال دیگه کنکور میدم و میرم دانشگاه و از شرش راحت میشم. و اگه به جایی رسیدم حتی نگاهش هم نمیکنم.) بعضی وقتا هم ارزو میکنم ای کاش فرزند یک خانواده دیگه بودم. احساس میکنم اصلا دوسش ندارم.
ببینید...، من از بچگیم تو فامیل و مدرسه و... همیشه به عنوان دانش اموز نمونه بهم نگاه میکنن. انواع رتبه های کشوری تو ازمون ها، مقام های مختلف تو المپیاد ها، و... . تمام فامیل ها هم از الان بهم میگن ""اقا دکتر"". من اصلا قصد اینکه از خودم تعریف کنم رو ندارم. ابدا. فقط اینو گفتم که با این جزئیات بهتر بتونید منو درک کنید. من چیکار باید میکردم که نکردم؟ به عنوان یک فرزند وظیفه خودم رو به جا میارم. حتی مادرم هم از من حمایت میکنه...!!
نمیتونم درک کنم پدرم چه انتظاری از من داره؟ ایا اون میدونه که نوجوانی حساس ترین دوران زندگیه و اینجوری منو تحقیر میکنه؟
نظر شما چیه؟ ایا واکنش من غیر طبیعیه؟
به نظر شما با این توصیفات ایا حق با من نیست؟ چیکار باید بکنم؟