سلام من پسری هستم ۱۳ ساله دارم میرم تو ۱۴ عاشق دختری ۱۴ ساله یک سال بزرگتر خودم فامیله تقریبا نزدیک
از ۵ سالگی عاشقشم فقط دوتا از دوستای صمیمیم میدون اینو دیگه هیشکی خبر نداره خودشم کمی متوجه شده بود که خوشم میاد ازش اما از ۵ سال پیش تا الان باهم مشکل داشتیم و حالتی مثل لج اما چند وقت پیش داخل روستای خانوادگیمون دیدمش باهاش تونستم حرف بزنم و مشکلاتیو که از بچگی داشتیم حل کردیم
حدود ۱یا ۲ ساعت درحال پیاده روی باهاش حرف زدم و اطلاعاتی در موردش بدست اوردم ازش پرسیدم عاشقی اونم گفت اره و همین سوالو ازم پرسید منم نگفتم عاشق اونم گفتم عاشق یکی از فامیلام اسمشم نگفتم
الان من از زمانی که وارد نوجوانی شدم عشقم بهش ۲برابر شده هر شب از فکر بهش دیونه میشم و تو همه خوابام هست چیکار کنم میترسم به پدر مادرم بگم و چندبار موقع صحبت پدر مادر او منو با اون دیدن .
آیا من میتونم باهاش وارد رابطه بشم یانه حتی به خاطرش با بایکی دعوام شد .