سلام من یه دختر ۲۵ ساله ام مهر ماه پارسال دقیقا ۲ روز قبل از تولدم متوجه شدم از پسری خوشم میاد اون توی یه فروشگاه زنجیره ای که تازه افتتاح شده بود کار میکرد که توی مسیر خونمون بود هر موقع بیرون بودم و خرید داشتم تو مسیر خونه از اونجا خریدامو انجام میدادم اولین بار که اونجا رفتم از استایل و ظاهرش خوشم اومد دقیقا همون چیزی که میخواستم خلاصه به دلم نشست اما در حدی نبود که توی همون نگاه اول عاشق و پاک باخته بشم چون واقعا حتی برای خودمم عجیب بود و نمیتونستم به یه ادم غریبه اعتماد کنم چون محافظه کار بودم اون موقع اینجور فکر میکردم و اصلا احتمال اینو نمیدادم که اونم از من خوشش بیاد در واقع یه جور شروع این رابطه برام دور از دست بود فک میکردم نهایتا یه چیز ساده و زود گذره . این گذشت تا ۳ یا ۴ ماه به علت اینکه سرم به شدت شلوغ شده بود کاملا فراموش کردم چون برای خودم جدی نبود و از علاقه اونم به خودم مطمئن نبودم ، تا مهر ماه پارسال که خیلی اتفاقی اونجا رفتم و متوجه توجهاتش به خودم شدم همین توجهاتش منو به سمت خودش میکشوند و دوس داشتم بیشتر ببینمش اما توی این چند مدت هیچ وقت حتی کلمه ای باهم صحبت نکردیم نمیدونم دلیلش غرور من بود با اینکه تمایل داشتم و از نظرم پسر اروم و موجهی میومد و بهم انرژی خوبی میداد، فکر میکردم همیشه اونجاست و میتونیم با همین روند یه روزی شروع کنیم دقیقا بعد از همون شبی که اتفاق خوبی افتاد دیگه ندیدمش حالا بعد از ۵ ماه که دیگ اونجا کار نمیکنه و ندیدمش هنوزم بهش فکر میکنم سعی کردم به زمان بسپارم شاید فراموشش کنم با اینکه افراد زیادی توی زندگیم بودن که میتونستم رابطه ای باهاشون شروع کنم اما احساس میکنم هیچ کس برام اون نمیشه میخوام جسارت و جرات اینو داشته باشم پیداش کنم و شانسمو برای شناخت و باهاش بودن امتحان کنم لطفا راهنمایی کنید من چطور شروع کننده باشم با کسی تا بحال صحبت نکردم وقتی پیداش کنم چطور بهش بگم ؟چطور بفهمم اونم هنوز تمایل داره بعد از گذشت چند ماه؟ چطور بفهمم کسی تو زندگیش هست یا نه؟شاید این اتفاق از نظر عده ای دور از منطق باشه یا مثل فیلم باشه اما برای من یه دختری که همیشه از زیر عاشق شدن در میرفت اینجور اتفاقی افتاده حالا هم میخوام به هر قیمتی شده حتی اگه ردم کنه به حرف دلم گوش بدم و شانسمو امتحان کنم ...لطفا راهنماییم کنید.