سلام لطفا کمکم کنید و من رو راهنمایی کنید .
من پسرم و 16 سالمه وتا دو ماه دیگه هفده سالم میشه .
وقتی ده سالم بود اهل نماز خوندن و مسجد رفتن بودم . از همون بچگی تا الان پدر و مادرم من رو مقایسه میکردن با بقیه و اینکه از همون موقع ها بین من و خواهرم که یک سال از من بزرگتر هست تبیغض قاثل میشدند من رو تو جمع های فامیلی خراب میکردند و من همیشه بین هم سن و سالانم تحقیر میشدم از اون موقع احساس ضعف میکردم بخاطر این همه رو از خودم راضی می کردم که تنها نباشم و همین سبب میشد من از حق خودم نتونم دفاع کنم چون همیشه خواستم این بود که همه رو از خودم راضی کنم هر وقت تو خونه دعوا میشد پدر و مادرم بدون اینکه حتی از قضیه دعوا خبر داشته باشن من رو مقصر می دونستن و حق رو به خواهرم میدادن هیچ وقت به من بها نمی دادن . به خواهرم پول میدادن ولی به من نمی دادن تا اینکه تو این دوسال دعوای ما به جاهای باریک کشیده شده . پدر من از من متنفر هست ولی باز مادرم کمی بهتر از پدرم هست .
بین هم سن و سالانم همیشه تحقیر شدم چون پدر و مادرم میشنن از اتفاقاتی که تو خونه افتاده بین فامیل بازگو میکنم .
یک روز داشتم از پشت در میشنیدم که پدرم داشت به مادرم میگفت که دوست نداشتم پسر داشته باشم دوست داشتم دو تا دختر میداشتم .
تا اینکه دعوا هامون زیاد شد و این موضوع دیگه جلو خودم میگفت و حتی بهم چندین بار گفت که ایشالا بری زیر هیجده چرخ و ماشین از دستت راحت شیم و همیشه بخاطر اینکه نتونستم از حق خودم دفاع کنم تحقیر شدم از طرف والدین . الانم دوسال هست قیافه ام تغییر کرده بینی ام خیلی بزرگ شدن قدم 168 هست و به نظرم کوتاه هستم و همه عمو هام طاس هستن فک میکنم دارم کچل میشم چون شقیقه هام کمی خالی شده .
الان هم خواهرم هم پدر و مادرم به اندازه مو های سرم بهم میگن چرا تو انقدر زشتی و خیلی بهم یاد اوری میکنن
مقایسه شدن تبیعض قایل شدن تحقیر شدن در یک خانواده خیلی سخته .
الان از زندگی خیلی ناامید شدم .
جدیدا نماز نمی خونم خود ارضایی میکنم فحش های ناموسی و رکیک میدم
نزدیک چند ماه هست به خانواده خیلی فحش میدم دیگه انگار زبانم از خودم نیست
خسته شدم واقعا . به خانواده هزار بار گفتم رفتار تون رو تغییر بدین ولی میگن ما همین هستم میخوای بخوا میخوای نخوا .
من رو خیلی عذاب میدن . چند طبقه خونه داریم من طبقه پایین جدا زندگی میکنم فقط برای غذا بالا میرم . چون روزی نیست دعوا نکنیم بابت همین تنها زندگی میکنم .
الانم کار هم میکنم هم درس میخونم کمی سرمایه کوچیکی دارم . جدیدا خواهرم نامزد کرده و الان هر اتفاقی میفته پدر و مادرم میگن وقتی داماد اومد تو این خونه میگم کتک بزنت و از این حرفا .............
خسته شدم همش من تحقیر میکنه بابت رشته ام و میگه دوست داشتم درس روحانیت میخوندی و غیره ......................
الان خسته شدم واقعا چیکار کنم .................................................
کمکم کنید .