مشاوره تلفنی حضوری آنلاین
۰۲۱-۲۲۲۴۷۱۰۰
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

ممنون میشم کمکم کنید واقعا به هم ریختم

268 بازدید
سوال شده ژوئن 22, 2021 در مشاوره رایگان فردی توسط زهرا
ویرایش شده ژوئن 22, 2021 توسط ravanshenasesite
سلام دوستان اول ممنون از همتون که پاسخ میدین و راهنمایی میکنین . من یه دختر ۲۲ ساله ام توی زندگیم متاسفانه چندین بار ازار جسمی دیدم اولیش زمانی بود که سال اول راهنمایی بودم و چون درس ریاضیم خیلی ضعیف بود و رقابت زیادی توی کلاس داشتم خیلی دوست داشتم کتاب کمک درسی بخرم اون موقع  هم یه کتاب به اسم//// ریاضی بود که خیلی مفید بود . خلاصه چون میدونستم که خونواده اونو واسم تهیه نمیکنن یکی از دوستام یه لوازم تحریر فروشی رو بهم معرفی کرد که وسایل بخرم و ایند که همون موقع بود که پام به اونجا باز شد . هنوزم که هنوزه نمیفهمم چرا این کار رو کرد اما اون فروشنده یه مرد نسبتا معلول بود یه جوری راه میرفت و ۴ تا انگشت دستش کامل همیشه قفل بود . واقعا الان که دارم بهش فکر میکنم نمیدونم چطور شد ولی اکثر اوقات اونجا میرفتم و چیز میخریدم اما بیشترش واسه اون کتاب بود واسه اینکه اونو داشته باشم اونم به بهانه های مختلف منو به اونجا میکشنود و پشت ویترینش میبرد و به سینه هام دست میزد  .
 از داخل معازه شیشه ها رو کاغذ کادو زدهبود یعنی از بیرون صورت ادم مشخص نبود توی مغازه . متاسفانه هنوزم که هنوزه با فکرش دارم عذاب میکشم بد ترین تجربه * زندگیم بود اصلا باورم نمیشه که چطوری کور شده بودم . حتی یادمه یه بار یه پسره موقعی که در مغازه ش بودم منو دید و الکی خندید یه مدت بعد هم یه به هوش اومدم و نمیرفتم دیگه یکی از هم کلاسی هام پیش همه گفت فلانی یه دختره رو برده تو مغازه و داشته به سینه هاش دست میزده . نمیدونستم ایا میدونست که منم یا نه . اما خودمم هنوز نفهمیدم که واقعا چرا اونجوری شد و چی شد . فقط عذاب میکشم حالا جدای از اون الان یه مدتی هست که کلاس خوشنویسی میرم کلا ۴ جلسه رفتم چون زیاد فرصت نداشتم حدودا دو جلسه قبل عید رفتم و دو جلسه هم بعد عید جلسه چهارمم که دیروز بود موقع تمرین یه دفعه استادمم که یه پسر شاید ۲۷ ساله یا کمتر بود یه دفعه دستم رو  گرفت . یه لحظه حس عجیبی داشتم نمیدونستم باید چیکار کنم اما اینم بگم چون یه سری از حرکات رو اشتباه مینوشتم اونم واسه اموزش دستم رو میگرفت . الان متاسفانه از دیروز تا الان فکرم درگیر شده حالم اصلا خوب نی و نمیدونم باید چیکار کنم فقط میخوام راهنماییم کنید و نمیخوام اون اشتباه دوباره واسم پیش بیاد . اینو هم بگم که اون منو با اسم کوچیک هم صدا میزنه . مثلا
 میگه زهرا و فلان و گاهی هم یه سوالایی میپرسه اما عجیب تر این که دیروز چندین بار همش دستم رو گرفت .
واقعا عذر میخوام که طولانی شد اما واقعا نیاز داشتم که بگم و راهنماییم کنید .
ممنون از سایتتون که ادم میتونه بدون هیچ ترس و شناختی صحبت کنه حتی بدون ترس از ابرو .♡♡♡♡♡
5 پاسخ
پاسخ داده شده ژوئن 22, 2021 توسط ravanshenasesite حرفه ای (135,540 امتیاز)
سلام به شما زهرا جان

قابل درک هست که تجربه این اتفاق برایت با فشار روحی زیادی همراه شده است اما عزیزم شما در زمان فعلی یک خانم جوان می باشید که بینش و درک شما از شرایط و احساسات و نیازها با نوجوانی تفاوت زیادی دارد پس بهتر است براساس عقل و درک فعلی خودتان را در ان زمان قضاوت نکنید و از سرزنش کردن خود خوداری کنید .

اما در زمان فعلی نیاز است که اگر از این شرایط راضی نیستید در احترام به این اقا بخواهید که برایتان توضیح بدهند که خود شما قلم را بهتر در دست بگیرید و اگر احساس می کنید این تعریضی به حریم شما می باشد و ارتباطی به اموزش ندارد در احترام به این فرد بیان کنید که حدود خود را رعایت کند در هرصورت شما در زمان فعلی یک خانم بالغ می باشید و خب می توانید در این مسیر عملکرد و واکنش های بیشتر و بهتری داشته باشید .

اگر اتفاقات گذشته بر روند رفتاری و احساسی و روحی شما تاثیر دارد نیاز است که به صورت حضوری به روان درمانگر مراجعه داشته باشید .
دارای دیدگاه ژوئن 22, 2021 توسط زهرا
سلام دوست عزیز ممنون از اینکه وقت گذاشتین و پاسخ دادین . متاسفانه گاهی اوقات نمیتونم اصلا خوب تصمیم بگیرم با این مورد خیلی کوچیک چند روزی هستش که همه * فکر و روح و روانم به هم ریخته ولی به حرفاتون کاملا گوش میدم و عمل میکنم . جلسه بعد که این اقا رو ببینم سعی میکنم بگم که نیازی نیست خودم انجام میدم یا همچین چیزی . اخه نمیدونم ممکنه واکنشش چی باشه واسه همین نمیخوام زیاده روی کنم
پاسخ داده شده ژوئن 22, 2021 توسط سارا
وای عزیزم چه تجربه * بدی داشتی . امیدوارم همیشه بخندی ولی گلم میخوام اینو بهت بگم که ممکنه این اتفاقات رو باز هم توی دوره های بعد زندگیت هم داشته باشی پس نیاز داری که بتونی یه حریم واسه خودت در نظر بگیری و اجازه تجاوز به هیچ کس رو ندی . متاسفانه منم خودم دخترم و خیلی مورد ها رو داشتم که به بهانه های مختلف سواستفاده کردن پس لازمه که بگم خیلی مواظب باشی . در مورد استادت هم اگه باز دستت رو گرفت و باز هم اذیت شدی بهش بگو که خودت انجام میدی
پاسخ داده شده ژوئن 22, 2021 توسط بی نام
واقعا ممنون از سایت خوبتون و مشاوراتون
ادم گاهی اوقات میمونه که باید چیکار کنه متاسفانه گاهی فشار های زندگی و روحی اونقدری زیاد میشه که ادم حتی تصمیمای کوچیکش رو هم نمیتونه بگیره . و الان همه واقعا کمتر کسی پیدا میشه که بشه اعتماد کرد و حرفات رو بهش گفت در مورد خونواده هم که اصلا چون خودم همیشه از سمتشون سرزنش شدم
اما خیلی دوست داشتم که بتونم منطقی باشم و مث شما تو هر لحظه بهترین تصمیم رو بگیرم . روانشناس عزیز به نظرتون ایا کتاب و مطالبی هستش که بتونه کمک کننده باشه که تو همچین مواقعی بتونیم راحت تر تصمیم بگیریم  . من واقعا ارزومه مث شما باشم ❤
دارای دیدگاه ژوئن 22, 2021 توسط امیر
به شدت باهات موافقم ۹۰ درصد مشکلات زندگیم از سر تصمیمای اشتباه خودم بود متاسفانه . حتی انتخاب شغلم و ... . اینم بگم که متاسفانه ادم همیشه نمیتونه از روانشناس و مشاور و اینا کمک بگیره باید خودش بتونه یه سری تصمیمات رو بگیره . متاسفانه من خیلی احساسی ام رو احساس تصمیم میگیرم حتی گاهی یه اهنگ هم نظرو تصمیمم رو میتونه تغییر بده
پاسخ داده شده ژوئن 22, 2021 توسط فاطمه
سلام به همه به خصوص به شما زهرا جان
زهرا عزیزم این شرایط واست سخت بوده میدونم ولی الان جای شکرش باقیه که دیگه اون مرد رو نمیبینی و کنارت نداریش و ممکنه که حتی تو رو فراموش کرده باشه . من خودم ۱۸ سالمه وقتی بچه بودم مادرم طلاق گرفته و ۳ سال بعدش موقعی که ۹ سالم بود پدرم با نامادریم ازدواج کرد جدای از اتفاقای بد دیگه زندگیم و اینکه مادرم هم همچین زن خوبی نبود امامیخوام به دو سال پیش برگردم من کلاس زبان میرفتم و کلاس زبانم نزدیک خونه خالم اینا (خواهر زن بابام ) من بعد کلاس زبانم میرفتم اونجا مامانم هم اونجا میموند من که کلاسم تموم میشد با هم برمیگشتیم . یه روز که خونه خالن اینا بودم ظهر بود و خوابیدیم تو حال همه تا بعدش برم کلاس زبان  موقعی که خواب بودم یه دفعه حس کردم که یه چیزی به باسنم خورد  یه لحظه شوک شدم و برگشتم دیدم چیزی نیست شوهر خالم پشت سرم بود که خواب بود چند دقیقه بعد هم باز تکرار شد و همون موقع بود که متوجه شدم اونه که بهم دست میزنه شوهر خالم بود . یه لحظه ایی شد که دستش رو رونم و سمت بدنم حس کردم نمیدونم چطوری شد از جا پردیدم و فرو بیرون رفتم بعد اون موقع چند باری سعی کرد خودش رو بهم نزدیک کنه و چند ماه بعد که واسه مسافرت مشهد رفته بودیم توی یه مدرسه توی سمنان دو شب موندیم . یه روز رفتم حموم توی حیاط مدرسه که یه دفعه فهمیدم توی حموم بغلی  بود اونم . حتی چند باری هم با پیاماش اذیتم میکرد واقعا فکرم در گیر میشد اونم توی موقعیت های حساس زندگیم . هنوزم که هنوزم گاهی یه حرکاتی ازش میبینم ولی متاسفانه مجبورم سکوت کنم چون میترسم به خاطر بابام و اینکه مطمئنم اگه چیزی بگم اونا همه منو متهم میکنن و اینکه از روی سادگی به یکی از دختر دایی هام گفتم که اونم خیلی اذیتم کرد و واقعا پشیمونم از صحبت کردن باهاش . متاسفانه مادرم هم همین یه خواهر رو داره که شوهرش هم سن بابامه و خیلی هم صمیمی ان اما هر روز و هر لحظه مجبورم حضورش رو تحمل کنم به خاطر تعصب لر ها و شایعه و اینکه اینجا شهر کوچیکیه مجبورم ساکت بمونم و همیشه زجر بکشم منم گاهی کم میارم متاسفانه . اما زهرا جان عزیزم خوشحال باش که بالاخره تموم شده خودت رو عذاب نده و از چیزای دیگه لذت ببر .
موفق باشی گلم
پاسخ داده شده ژوئن 23, 2021 توسط بی نام
فاطمه جان عزیزم قشنگ معلومه که شوهر خاله ت چه ادم معذرت میخوام کثیف و پلیدی هستش پس واقعا بهترین کار اینه که سعی کنی ازش دور باشی تا میتونی . دوست ندارم بهت اسیبی برسونه خیلی خوب میشد اگه میتونستی با یه فرد قابل اعتماد که بتونه نسبت به روابط و اینا کمک کنه صحبت کنی منظورم اینه که مانع رفتن تو به خونشون بشه ولی چون خودت میگی که زن بابات هستش و اینا پس بهتره خودت بیشتر مواظب باشی
به مشاوره آنلاین روانشناسی خوش آمدید، مکانی برای پرسش سوال و دریافت پاسخ از دیگر کاربران و مشاوران مجرب و منتخب کانون مشاوران. مطالب با مضامین توهین آمیز به ادیان، دین اسلام و عقاید و استفاده از کلمات رکیک را گزارش دهید تا حذف شود.
مشاوره تلفنی حضوری آنلاین
۰۲۱-۲۲۲۴۷۱۰۰
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

17,063 سوال

27,825 پاسخ

29,380 دیدگاه

2,063 کاربر

سوالات مشابه
1 پاسخ 101 بازدید
سوال شده اوت 4, 2021 در دوستی یا نامزدی توسط بی نام
3 پاسخ 5,950 بازدید
0 پاسخ 118 بازدید
سوال شده اوت 16, 2021 در مشاوره خانواده آنلاین توسط بی نام
1 پاسخ 118 بازدید
3 پاسخ 225 بازدید
2 پاسخ 611 بازدید
1 پاسخ 198 بازدید
...