دست به هر کاری میزنم نتیجه نمیده . الان چندین ساله که برای کار و درامد دچار مشکل شدم . کار املاک انجام میدم یه چند وقت یه دفتر املاک بودم همه کار میکردن ولی قراداد ها و مشتری های من به نتیجه نمیرسید . ولی ه کار برام پیدا میشه با زحمت زیاد و درامد کم و ناچیز . تو اون کار میمونم و حتی مادرم هم اوکی هست با اون کار کم درامد ولی وقتی یه کار خوب میخوام انجام بدم حتی مادرم هم راضی نیست . روزیم بشدت کمه همیشه بی پول هستم . هیچ مالی از خودم ندارم و نتونستم پس انداز کنم . تو خوابیدن شب دچار مشکل هستم . از تنهایی مخصوصا شب ها به شدت میترسم . یک بار هم وقتی تو خونه تنها بودم ساعت سه چهار صبح از خواب پریدم و به چشم دیدم یه شخصی با موهای بلند و ظاهر معمولی واستاده بالا سرم و با هر بار پلک زدن ازم دورتر میشه و تصویرش تار تر بعد سه بار پلک زدن کلا محو شد . تو خونه خودمون بشدت احساس سنگینی فضا رو داشتم و حضور شخص دیگه ای رو حس میکردم . به شدت کار و زندگیم گره خورده . مجرد هستم با کسی هم رابطه جنسی ندارم و نداشتم تا به حال ولی به شدت تحت فشار هستم و دچار خود ارضای. دچار پوچی و حالات افسردگی خاصی شدم
مادر من سید هست و از نسل امام حسن مجتبی
بخاطر اون مشکلی که سر صبح برام پیش اومده بود از خانمی که تو جلسه های قرآن هیئت هاشون روضه میخونه برام دعا گرفته بو نمیدونم چی بود ولی فکر کنم یکی از سوره های قرآن بود که همیشه تو جیبم و یا کیفم هست . همیشه ونیکاد برام مینویسم و تو کیفم میزاره .ولی هیچ اثری نداشته تا به حال
[6/23, 11:45 PM] Masuodrb71: به وجود جن و دنیای ماورا اعتقاد دارم ولی سحر و جادو و طلسم رو نمیتونم قبول کنم که مثلا یه شخصی واسه چی باید من رو طلسم کنه . به چه چیز من حسادت داره که اون نداره. چون من تو زندگیم فقط دارم شکست میخورم . اعتماد به نفسم نابود شده . هیچ کاری رو نمیتونم به تنهایی به نتیجه برسونم . چند سال پیش از یکی از دخترهای کلاسمون که اتفاقا خیلی هم تو اون جمع صمیمی بودیم باهم خوشم اومد . ولی من که دنیای اعتماد به نفس هستم نتونستم حرفم رو بزنم . بحث خجالت و حیا و این چیزا نبود . شرایط زندگی و کار و درآمدم به گونه ای شد که دیدم درست نیست با این شرایط اون بنده خدا هم بدبخت کنم و عذاب بکشه در کنار من .