سلام من پسری ۱۵ ساله هستم ، حدود ۱۰ سال تک فرزند بودم ، الان یک برادر ۵ ساله دارم . در بیشتر این ۱۰ سال هیچ دوستی نداشتم . پدر و مادرم هر دو شاغل هستند و انرژی لازم را برای من نداشتند ، رفته رفته با اتفاقاتی که افتاد اعتماد من نسبت به پدر و مادرم کمتر شد و الان به جایی رسیدم که کل مکالمه ما در سلام و خداحافظ و بیا غذا بخور خلاصه شده. در مدرسه تنها بودم و در خانه نیز تنها . هر چند الان دوستانی دارم اما به شدت احساس کمبود محبت دارم . احساس میکنم به فردی نیاز دارم که به اندازه چند سال به او محبت کنم و دریافت کنم . با این وجود سعیم رو کردم که این حس تاثیری در پیشرفتم نداشته باشه و ظاهرم رو حفظ کردم و از نظر بقیه مشکل خاصی ندارم اما از درون احساس تنهایی میکنم ، نه به معنای دوری از خدا که تنها کسی که همیشه با من بده خداست ، بلکه نیاز به یک انسان تا کمک کنم و کمکم کنه، به نظر شما چه کاری میشه انجام داد ؟تا این مشکل حل بشه .