سلام. من ۱۷ سالمه و خیلی وقته که دارم با کشتن خودم یا نکشتن خودم زجر میکشم. راستش قبلنا آدم هایی از خانواده و دوستام بودن که همیشه پیشم بودن و منو درک میکردند و قضاوت نمیشدم. اما بعد از اینکه بزرگتر شدم همه ازم انتظار دارن و همه چیزم رو قضاوت میکنن. خلاصه که صد درصد تنها شدم و این برای من رسما سمه چون وحشتناک آدم اجتماعی و برونگرا هستم.
مشکل بزرگ و اصلی زندگیم تقریبا یک سال پیش شروع شد. زمانی که میخواستم تغییر رشته بدم و برم ریاضی چون به دروس ریاضی فیزیک علاقه خیلی زیادی داشتم و مطمئن بودم که با علاقه به همه چیز میرسم اما خب زمونه و خانواده رحم نداشتند. خلاصه که با اخبار رشته تجربی موندم و خیلی تلاش کردم خودمو با جو بچه های دیوونه تیزهوشان و بالاخره کنکور وفق بدم. درسا سخت، منم که متنفرم با آموزش آنلاین و تنهایی.
یه فاجعه بشری بود. کل سال به خودم گفتم که : تحمل کن! آیتم تموم میشه. کلا یک سال و نیمه و.....
اما هم خیلی دیر گذشت و هم من درسام روز به روز بدتر شد و استرس وحشتناک گرفتم. تابستون خودمو با کلاسهای مدرسه خفه کردم تا یکم جبران کنم اما وضعم هیچ فرقی نمیکنه. نه علاقه دارم نه اشتیاق و الان هم دیگه از ریاضی فیزیک متنفرم!!!
هیچ علاقه ای به هیچ رشته یا چیزی ندارم. کل روز یا خوابم یا دارم میخورم. از استرس دست و پام یخ زدن و دل درد های وحشتناک گرفتم.
خیلی خیلی سردرگمم و نمیدونم که آلان باید چیکار کنم و آینده هم باید چیکار کنم .....
خیلی خیلی خیلی حالم بده و از هیچکسی هم نمیتونم کمک بگیرم. ممنون میشم اگر راهی روشی یا پیشنهاد بدید که چیکار کنم یا چه تغییراتی به زندگیم بدم که بتونم دوباره رو پاهام بایستم و ذهنم اونقدری قوی بشه که بتونم رشتم و حتی آینده و آرزو هامو انتخاب کنم.
خیلی ممنون