سلام. ۲۲ سالمه دخترم.
دوست دارم ازدواج کنم ولی خواستگار ندارم.
اختلال شخصیت مرزی و افسردگی دارم و قرص میخورم.
خانواده ام به شدت متشنجه و بابا مامانم هر روز با هم بحث میکنن و تقصیر بابامه. حتی سر درس خوندن آبجی کوچیکمو عذاب میده و اونم لجباز مثل سگ و گربه می افتن به جون هم. منم تو دوران کنکور عذاب داد اینقدر که به پورن و خودارضایی و رابطه مجازی با یه انگل فقط واسه کمبود محبت رو آوردم. البته الآن یه ساله با یارو کات کردم خودم. ولی سه ساله که خودارضایی و این اعتیاد ولم نمیکنه. بار ها توبه کردم و شکستم. ولی وقتی کم خواب عصبی میشم یا قرصامو نمیخورم یا عصبیم و امتحان دارم و حس جنسیمم خودش زیاده وسوسه اش ولم نمیکنه.
دوست دارم ازدواج کنم ولی چون اصلا خواستگار ندارم خیلی سر خوردم حس میکنم شاید زشتم یا واسه خانواده ای که دارم کسی منو نمیخواد. حالم از خودم بهم میخوره واسه خودارضایی و دیدن پورن دیگه شدم مثل یه انگل کثیف. بارها به خودکشی فک کردم ولی میدونم تهش تو هر دو دنیا تباهیه. حالا به مامانم بگم؟ دلم میخواد با یکی درد و دل کنم. دلم میخواد ازدواج کنم. حس پوچی و سرخوردگی دارم. ولی خدا هیچی بهم نمیده. توروخدا نگید این کارو کن وایه خودارضایی من از یه معتاد شدید به هرویینم بدترم چون عصبی میشم هیچی جلودارم نیست.