سلام ،،، تشکر از اینکه میخوانید/ خسته ام از دروغ،، از ریا،،، از تظاهر،،، از پایمال شدن حقوق آدمها،،، از نامهربانی،،، از بی مهری،، چطور می شود که انسان بیگناهی را پشت میله های زندان نگاه داشت و یا سر بیگناهی را بالای دار دید،، یا در کنار افرادی در جامعه زندگی کرد که نقاب بر چهره زده اند و از حقوق بشر دم می زنند و کسانی که موجب جدایی ها و از بین رفتن صمیمیت در خانواده شدند و خیلی چیزهای دیگر که ناگفتنش بهتر است ،،،، چطور می شود فردی را که همه دارایی های خود را از دست داده اعم از پدر،،مادر،،برادر،،همسر،،فرزندان،،حتی نزدیکترین دوستانش و حتی همه تعلقات خاطرش و خیلی چیزهای دیگر که سبب زندگی کردن و حرکتش می شد را با نفوذ به قعر ذهنش و زدن کلمات امید بخش و روان شناسانه آرام کرد آیا واقعا میشود؟؟؟؟