سلام من * دختر ۱۴ سالم ، امروز کلا رو فاز خوبی نبودم یکم که ظهر خپابیدم این مدت که خواب بودمم پدر مادرم حواسشون نبوده طوطیم افتاده تو توالت مرده
حالا هم برا طوطیم حالم بده هم کلا خودم دلم گرفته بود هفته پیش هم مادر بزرگم فوت کرد ، امروز رفتم تو اتاق تا یکم با مامانم حرف بزنم بلکه اروم شم همش با تندی باهام صحبت میکنه . بهش گفتم دلم گرفته گفت دلت گرفته برو یکم فلان کن بعدم گریه کنخدا گریت رو واسه همین چیزا افریده دیگه ، همشم با لحن تند میگفت . مثلا من توقع داشتم بیاد بغلم کنه یکم دلداریم بده ، داشتم همینجوری اروم گریه میکردم خدایی یکم دلش نسوخت بیاد بغلم کنه یکم آرومم کنه . هیچکسو نداریم تو شهرمون ، فامیلامون همه * شهر دیگن . لااقل اگه بودن میرفتم پیش خاله ام یا اگه مادر بزرگم بود میرفتم خونه اون حالم بهتر میشد
حالا دلم میخواد بشینم یکم انیمه ببینم ، که اتک هم خودش * افسردگی جداست༎ຶ‿༎ຶ
بگین توروخدا چیکار کنم با این رفتار مامانم