فقط یه دلیل میخوام واسه اینکه برگردم به زندگی
دنبال چرت و پرت و نمیدونم خانواده و گناه و اینا نیستم
ساعت ۸/۳۰ تا ۹/۳۰حرکت میکنم به سمت ساختمانی که از حدود یک ماه پیش دنبالش بودم
نه کسی رو دارم که بخوام با زنگ زدن بهش و حرف زدن باهاش منصرف شم نه انگیزه ای برای منصرف شدن و فکر میکنم خود این یک ماه زمان مناسبی بود که به جای پیدا کردن ارتفاع منصرف شم و دلیل زندگی پیدا کنم و اتفاقا دنبالش هم بودم و اگر اینطور نبود روش های دیگه رو امتحان میکردم تا زودتر به خواسته ام برسم ولی چیزی پیدا نکردم و امروزم هیچ جوره دیگه تسلیم نمیشم مگه اینکه دلیلی پیدا کنم که قانعم کنه واقعا ،
شاید با خوندن تاپیک فکر کنید دروغ میگم یا دنبال توجه ام ولی واقعا این طور نیست
و خب واقعیت اینه که من فقط میخوام حالا که دلیل خودکشی رو پیدا کردم و دارم با جدیت بهش اقدام میکنم آخرین تلاشمو بکنم و یه دلیل که قانعم کنه و به زندگی برم گردونه پیدا کنم
و جا داره اعتراف کنم نمیدونم بقیه کسایی که به این کار اقدام کردن چه حسی داشتن و قبلش منتظر چی بودن و اما من در واقع بیشتر از مرگ دنبال زندگی ام فقط دلیلی براش پیدا نمیکنم و شاید فقط یه جرقه لازم باشه نمیدونم سردرگمم ،
میدونم کارم خودخواهیه میدونم گناه کبیره اس میدونم این احتمال هست که بعد از این و اگه موفقیت آمیز باشه ممکنه بیافتم تو یه جهنم دیگه اما فکر نکنم جهنمی بدتر از اینجا و این لجنزار وجود داشته باشه و بنظرم دنیای بعد از مرگ هر چی باشه از این زندگی نکبتی بهتره....
فقط یک جرقه؟ یک دلیل؟